آسمان: October 2003


My Chemical Romance - The Black Parade - The Sharpest Lives


Friday, October 31

این مصاحبه خیالی با کارل مارکس رو هم بخونید.

| Sepehr, 3:48 AM | link
ضمناً این رو هم بی مناسبت ندیدم:
عقل و جستجوی آزاد تنها عوامل موثر در برابر خطا هستند. آنها را رها کنید، آنگاه آنها از مذهب واقعی پشتیبانی خواهند کرد، بدین ترتیب که هر مذهب کاذب را به دادگاه خود فرا خواهند خواند، و مورد پرسش قرار خواهند داد.
تامس جفرسن

تامس جفرسن یکی از بزرگترین مخالفان لیبرالهایی بود که مذهب رو خرافات میدونستن. اما به حرفش دقت کنین. عقل و جستجوی آزاد. توضیح بیشتری رو لازم نمیدونم.

| Sepehr, 2:58 AM | link
در مورد سازگاری اسلام و حقوق بشر هم فعلاً توجه تون رو به مطلب افکار خصوصی جلب میکنم.

| Sepehr, 2:58 AM | link
خب، جریان بحث در مورد تناقض اسلام و حقوق بشر بالا گرفته و آخرش به مبتذل دونستن مطالب وبلاگ نویس ها کشیده. آقای شکراللهی از مطلب حسین درخشان انتقاد کرده که وارد حوزه ای شده که اطلاعاتی در مورد اون نداره و نباید اظهار نظر میکرده.
در مورد این موضوع چند تا مطلب به ذهنم رسید.
اول از همه، همونطور که بارها گفتم وبلاگ یک محل شخصیه که هر صحبتی میشه توش کرد. این ذات وبلاگه. حالا دیگه تفکیکش به اینکه این حرف زدن باید در حد سوال باشه یا اظهار نظر یا هرچیز دیگه ای بی معنیه. بنابرین ما نمیتونیم انتظار داشته باشیم که بقیه مطابق میل ما بنویسن. هر کسی آزاده هر چیزی میخواد بگه. اما اینکه ما ارزشی برای حرفش قائل باشیم یا نه مقوله دیگه ایه. مردم عقل دارن و خودشون میتونن قضاوت کنن. اینکه ما بگیم این موضوع در حد تو نیست که در موردش صحبت کنی تفاوتی با استدلال آدمی مثل مصباح یزدی نداره که اعتقاد داره خودش و امثال خودش باید برای مردم تصمیم بگیرن.
چند شب پیش با دوستی مشغول یه بحث سیاسی بودیم. آخرش به جایی رسید که حرف من منطقی تر از اون به نظر میومد و اونم به این استدلال کرد که چون ما اطلاع کاملی از اون شرایط نداریم نمیتونیم نظر بدیم. من هم گفتم با این استدلال تو از نظر منطقی ما حق اظهار نظر در مورد هیچ چیزی رو نخواهیم داشت. فکر میکنم این موضوع در اینجا هم صدق میکنه. اینکه لازم باشه برای اظهار نظر در هر موردی آدم تمام عمرش رو به تحقیق در اون مورد گذرونده باشه به نظر من منطقی نمیاد. مسئله اینه که آدم انتقاد پذیر باشه و اگه فهمید اظهار نظرش نادرست بوده قبول کنه. مسئله احترام گذاشتن به نظرات همدیگه اس.
باز هم یه مثال از خودم. چند وقت قبل کتابی در مورد مارکس میخوندم و توش اشاره ای به میخائیل باکونین شده بود که من توی وبلاگم نقلش کردم و اظهار نظری هم تحت تاثیر همون مطلب کردم که باعث شد امید بهم اعتراض کنه که بی انصافی کردم. من هم براش توضیح دادم که من اطلاعات زیادی راجع به باکونین ندارم و با توجه به مطلب اون کتاب این حرف رو زدم. نتیجه این شد که من اطلاعاتم از باکونین بیشتر شد و مهمتر از اون ارتباط خوب و مثبتی با امید پیدا کردم که همیشه ازش استفاده کردم. نتیجه ای که میخوام بگیرم اینه که اگه قرار بود فکر کنم برای اظهار نظر حتماً باید چند سال در مورد باکونین تحقیق کنم به چنین نتایجی نمیرسیدم. این روزها هم که اینقدر مسائل مختلف در هر موضوعی وجود داره که هر شاخه تمام عمر وقت میبره. به علاوه احترام به عقیده هم گذاشتن و تعصب نداشتن کافیه تا مشکلی پیش نیاد و ارتباطها خیلی هم مثبت و سازنده باشه. به جرات میتونم بگم بیشتر وبلاگهایی که میخونم مخالف عقایدم هستن ولی اتفاقاً برام نفع بیشتری داشتن و بیشتر از اونها استفاده کردم.
اصولاً وقتی مطلب آقای شکراللهی رو خوندم بدون اختیار یاد بعضی حرفهای جناح محافظه کار ایران افتادم. کسایی که تا اتفاقی می افته از ابتذال در جامعه شکایت میکنن و به این بهانه حرف مردم رو خفه میکنن. به قول یکی از نظردهنده ها: پيشنهاد ميكنم يك شوراي نگهبان وبلاگ به رياست اقاي خوابگرد تشكيل بشه همه قبل از پابليش مطالبشون بدن اونا اديتش بكنند.
کلام آخر هم اینکه نگران ابتذال وبلاگستان فارسی نباشین. ابتذال همه جا رو گرفته. مسائل مهمتر هم وجود دارن که شما روشنفکر ها باید به اونها برسین. بذارین ما مردم عامی کم سواد اظهار نظر کنیم. به جایی بر نمیخوره. نهایتش حماقت خودمون رو ثابت میکنیم.

| Sepehr, 2:57 AM | link

Thursday, October 30

وقتی در سال ۱۹۳۵ از استالین خواستند که از کیش کاتولیک در روسیه حمایت کند تا دل پاپ را به دست آورد جواب داد: پاپ! این پاپ چند هنگ در اختیار دارد؟
جالب بود. اصولاً استالین جدا از هر چیز دیگه ای حرفای تاریخی جالبی داره.

| Sepehr, 2:59 PM | link
این فونت سرمایه داری که توی لینکها گذاشتم رو حتماً ببینین. تمامش از علامتهای شرکتهای بزرگ تجاری ساخته شده. خیلی دیدنیه.

| Sepehr, 2:57 PM | link

Wednesday, October 29

در پی اعتراضاتی که بهم شد لازم دونستم اعلام کنم که نقل یه مطلب در وبلاگم، وقتی در موردش هیچ توضیحی ندم، به هیچ وجه به معنای تائید یا رد اون نیست. فقط نقل قوله. ممکنه موافق یا مخالفش باشم ولی تا نگفتم لطفاً کسی منو محکوم نکنه.

| Sepehr, 11:34 PM | link

Tuesday, October 28

با تمام احترامی که برای پایه گذارها و اعضای انجمن وبلاگ نگاران قائلم، ایراداتی که داشتم هنوز پا برجاس و چیزی عوض نشده. هنوز هم اعتقاد دارم وبلاگ شخصیه و نباید داخل مسائلی از این قبیل بشه. من ترجیح میدم موضعم رو خودم و توی وبلاگم مشخص کنم و خودم رو هم در قبالش مسئول بدونم. دموکراسی خوبه ولی نه هر جا.

| Sepehr, 12:05 PM | link
متن گزارش کميسيون اصل ۹۰ مجلس در خصوص مرگ زهرا کاظمی عالی بود. از دست ندید. یه خورده اوضاع مملکت دستتون میاد که سگ صاحبش رو نمیشناسه.

| Sepehr, 11:06 AM | link

Monday, October 27

از تفتستان: ساعت هشت صبح طبق روال رفتم دفترش، منشی گفت جلسه دارند...

| Sepehr, 11:46 AM | link

Sunday, October 26

- چه مرگته این چند روزه؟
- هیچی. چیزیم نیست. کی گفته چیزیمه؟
- داری به چیزی فکر میکنی ها؟
- نه! به چی فکر کنم. اصلاً فکر کردن چیه.
- پس یه غلطی بکن. یعنی چی هی الکی وقت میگذرونی؟ اون ترجمه های امید و تموم کن. گفتن بهت وقت داری. ولی نه دیگه تا آخر دنیا.
- باشه حالا. میکنم. اون وقتش نمیگذره. آنارشیسم تا ابد جای ترجمه داره.
- بازی کن.
- خفه شو بابا.
- کتابایی که نصفه ول کردی رو تموم کن.
- حال ندارم.
- بشین یه مطلب تو اون free thoughts بنویس. بذار اونی که دعوتت کرده جزو نویسنده هاش پشیمون نشه که این دیگه کی بود ما فکر کردیم خوبه بیاریمش.
- حس اینگلیسی نوشتن نیست.
- ایمیل هاتو جواب بده. ملت دارن فحش خار مادر میدن دیگه.
- ...
- وبلاگ بنویس خب.
- مطلبم کجا بود؟
- یه دقیقه اخبار بخون کلی مطلب پیدا میکنی. ببین ایران داره سر غنی سازی اورانیم بازی در میاره.
- مرده شور خودشو، اورانیمشو، انرژی اتمیشو ببرن. همین چیزاش باعث شده الان اینجا باشم.
- آها دیدی داری به یه چیزی فکر میکنی.
آره. هر چی میخوام فکر نکنم، خودمو بزنم به اون راه، فراموش کنم، هر کاری کنم نمیشه. عروسی یکی از عزیزترین کسامه و من اینجام. اینور کره زمین. هر چقدر هم بهم بگن ساده اس، جداس، هر چیه مهم نیست. مهم اینه که من باید اونجا باشم. باید. اگه یه آدم بعد اون دو نفر قرار باشه اونجا باشه منم. نه کس دیگه ای. این جریان میگذره و تموم میشه. برای همیشه. و دیگه کاریش نمیشه کرد. من اونجا نیستم و دیگه هم نمیتونم باشم. بعضی چیزارو نمیشه جبران کرد.

| Sepehr, 2:42 PM | link

Friday, October 24

کاملاً به این نتیجه رسیدم که موسیقی برترین هنر بشره. هیچ چیزی نمیتونه به اندازه موسیقی روی آدم تاثیر بگذاره.
آهنگی که ازش حرف زده بودم و این روزا رسماً دیوونه ام کرده رو گذاشتم رو وبلاگم. از سری Cafe Del Mar.
دلم بدجوری ایبیزا میخواد. جایی که توی موسیقی غرق بشم و به هیچ چیز دیگه ای فکر نکنم. بعضی از موسیقی ها اینقدر مقدس هستن که فقط باید با تمام وجود احساسشون کرد. حرف زدن یا کار دیگه ای کردن در شان اونها نیست. فقط عشق بازی با کسی که دوستش داری. هر چیز دیگه ای حرومه.
تکمیلی: من کاملاً پشتیبانی خودم رو از پیشنهاد حسین در مورد تبدیل ارگ بم به ایبیزای خاورمیانه اعلام میکنم.

| Sepehr, 3:32 AM | link

Thursday, October 23

وقتی می بینید زنتان کار خلافی انجام داده است، با فحش و ضربات خشن به او حمله ور نشوید... بتندی او را سرزنش کنید و بترسانیدش. و اگر این هم موثر نیفتاد ... چوبی بردارید و حسابی او را بزنید، چون تنبیه جسم برای اصلاح روح بهتر از تنبیه روح و معاف داشتن جسم است... آنگاله او را خوب کتک بزنید، نه از سر خشم بلکه از سر شفقت و دلبستگی به روح او، تا این کتک زدن بر شایستگی شما و بر خوبی و نیکی او بیفزاید.
فرایار کروبینو، قواعد ازدواج، جمع آوری شده در سالهای 1450-1481

| Sepehr, 3:53 AM | link
همینجوری خواستم این موضوع رو به همه تون بگم بدونین:
سیاست در ایران بیشتر از اینکه پیچیده باشه، احمقانه اس. خودتون رو برای تحلیل کردنش به زحمت نندازین. ممکنه بشه حالت دراز مدتش رو با دقت متوسطی تخمین زد، اما در مورد مدت زمان کوتاه فکرشم نکنین. وقتی آخوند ها بخوان تصمیمات رو تعیین کنن انتظار منطق و عقل و سیاست در اون داشتن مسخره اس. یارو صبح که بیدار میشه از رو شکمش گیر میده به آمریکا و اسرائیل و تهدیدشون میکنه، صد سال ما رو میندازه عقب. حالا هی شما بشینین تحلیل کنین. ولمون کنین بابا.
مثال میخواین؟ پروتکل الحاقی. وقتی اداره مملکت دست یه مشت گاو باشه نتیجه این میشه که فقط زر بزنن و تهدید کنن، آخرش هم کامل تسلیم بشن و هر کاری گفتن رو انجام بدن. واقعاً جمهوری اسلامی داره دست عهدنامه هایی مثل ترکمانچای و گلستان رو از پشت میبنده.
واقعاً بهم زور داره که به خاطر خریت کسایی که حکومت دستشونه یه همچین قرارداد زوری به کشورم تحمیل شده.
تکمیلی: این صفحه پر از شاهکاره. خامنه ای که از رو نرفته، شمس الواعظين، گفته عملکرد ايران طی ماه های اخير در برخورد با انرژی هسته ای حايز مديريت ماهرانه بوده، جبهه مشارکت به مردم نبریک گفته و آخرش هم اینکه شریعتمداری به غيرقانونی و قرون وسطايی بودن قطعنامه اعتراض کرده (کی به کی میگه)! خاتمی رو هم من عددی حساب نمیکنم.



| Sepehr, 2:44 AM | link

Monday, October 20

خب، اون دستگاه عجیبی که گفتم یارو باهاش جوینت بست رو اینجا توی راهنمای بلو میتونین ببینین.

| Sepehr, 11:52 PM | link
بهترین خبر این روزها که واقعاً شارژم کرد: هپلی برگشت.

| Sepehr, 11:35 PM | link

Saturday, October 18

تا به حال شده یه آهنگ رو از وقتی گرفتین همش پشت سر هم گوش کنین و اینقدر روتون تاثیر بگذاره که ترجیح بدین پاکش کنین؟

| Sepehr, 12:37 PM | link

Friday, October 17


"Each success only buys an admission ticket to a more difficult problem."
Henry Kissinger

| Sepehr, 3:16 AM | link

Thursday, October 16

در مورد Kill Bill Vol.1 اصلاً حرف نزدم. مهمترین دلیلش اینه که تا Vol.2 نیاد نمیشه نظر داد. تارانتینو خدای جا به جا تعریف کردن داستان و فلاش بکه. بنابرین از نظر فیلمنامه اصلاً نمیشه قضاوت کرد. کما اینکه خودش هم توی مصاحبه اش ( که توی لینکها گذاشتم) گفته که Vol.2 بیشتر دیالوگ داره و Vol.1 بیشتر اکشن.
اما به هر حال همونطور که قبلاً هم گفتم اصلاً نمیشد انتظار داشت که قراره چی ببینی. فیلم تیکه های تارانتینویی زیاد داره: بیدار شدن از کوما بعد از چهار سال با نیش پشه، اجاره دادن مریض های کومایی!، موسیقی اسپانیولی روی مبارزه سامورایی در محیط کاملاً ژاپنی، چند دقیقه انیمیشن ژاپنی وسط فیلم....
موسیقی فیلم مثل بقیه فیلمهای تارانتینو خیلی خوبه و کاملاً در خدمت صحنه های فیلم.
پاشیدن اغراق آمیز خون همونطور که خود تارانتینو در مصاحبه اش گفته سبک فیلمهای اکشن ژاپنیه و کسایی که ازش ایراد میگیرن نفس فیلم رو نفهمیدن که ادای دین تارانتینو به اکشن های آسیایه (والبته وسترن اسپاگتی) به عنوان مثال لباس اما تورمن از بروس لی گرفته شده.
اما از همه اینها گذشته، من هنوز پالپ فیکشن رو بهترین فیلم تارانتینو میدونم و Kill Bill Vol.1 رو چهارمی. یعنی حتی پایین تر از جکی براون. Kill Bill مثل Pulp Fiction یه فیلم موندنی نیست. و فکر میکنم این خودش نشونه عدم موفقیت باشه. به هر حال کار خوب انتظار رو به دنبال خودش میاره. اگه کس دیگه ای این فیلم رو ساخته بود خیلی فرق میکرد و برای اون عالی به شمار میومد. ولی برای تارانتینو من اینو پیشرفت نمیدونم.

| Sepehr, 3:11 AM | link
آقا چقدر راه داشت. هیچوقت فکر نمیکردم توی محیط عمومی ببینم یه نفر داره جوینت میبنده! دیشب ساعت یک و نیم شب داشتیم از دیدن Mystic River برمیگشتیم. توی مترو یارو مرده خیلی شیک داشت میچاقید واسه خودش! باورم نمیشد. هرچند که کوپه خلوت بود ولی بازم خیلیه. یه کیسه پر دستش بود، ریخت توی یه وسیله عجیبی و بعد سیگارشم گذاشت توش و یه کاری کرد خیلی تروتمیز پر شد. کلی هم داشت با خودش حال میکرد و حرف میزد. (لازم به ذکره که ماریجوانا دوباره تو کانادا ممنوع شده)

| Sepehr, 3:10 AM | link
چون دیدم عده زیادی با گشتن دنبال داونلود آهنگ Kill Bill Vol.1 میان اینجا ورش داشتم. حوصله دعوا با کوئنتین تارانتینو رو ندارم الان!

| Sepehr, 3:09 AM | link

Wednesday, October 15

باید اعتراف کنم که با وجود اینکه حداقل از دور دوم انتخابات ریاست جمهوری مخالف خاتمی و اصلاح طلبی بودم از شکست اون خوشحال نیستم. شاید در باطن زیاد هم بدم نمیومد که همین راه به نتیجه برسه و ایجاد تغییر در حکومت ایران رو امکان پذیر کنه. ساده ترین و کم دردسر ترین راه. در حال حاضر بجز دخالت خارجی و یا شورش داخلی راه دیگه ای برای تغییر به ذهن من نمیرسه که هر دو خیلی پرهزینه تر از تغییر تدریجی هستن.
البته چیزی که یه مقدار آدم رو تسکین میده اینه که هرچقدر روند تغییر بیشتر طول بکشه، تغییر شدیدتر و ریشه ای تر خواهد بود. اگه خاتمی موفق میشد اونوقت ما همچنان یه حکومت اسلامی با خصوصیات مزخرف خودش رو داشتیم گیرم که با آزادی بیشتر. ولی حالا فکر میکنم حتی عامه مردم هم دیگه حاضر به تحمل دین در حکومت کشور نباشن. و ادامه این وضع در دراز مدت... نمیدونم. شاید بشه در خوشبینانه ترین حالت تصور کرد که حتی به مالکیت هم رضایت ندن. ولی مسئله اینجاست که آیا ریشه ای تر بودن تغییر مهمتره یا مدت زمانش؟
تکمیلی: نوشته امید تا حدی به چیزی که من نوشتم مربوطه. جالبه برام که اون هم به فکر این موضوع بوده. ضمناً این رو لازم میدونم بگم که به هیچ وجه حاضر به قبول دخالت خارجی در ایران نیستم.

| Sepehr, 6:49 PM | link
این یکی رو دیگه نمیشد تو لینکها بزارم و چیزی نگم! این دیگه چه حالی داشته. یارو سگش رو تربیت کرده سلام نازی بده!

| Sepehr, 6:18 PM | link

Tuesday, October 14

چرا بهتون برمیخوره؟ آقای خاتمی کاملاً درست میگن. برای هر چیز بیخودی که نباید دولت حرف بزنه. فقط وقتی حیوونی مثل لاجوردی رو کشتن لازمه که بیانیه بدن و از شخصیت والاش تجلیل کنن. نوبل گرفتن زنی که توی مملکت بی دروپیکر ایران، با قانونهای اسلامی احمقانه اش، یه سازمان تاسیس کرده و با وجود تمام مشکلات در چهارچوب همون قانونهای احمقانه داره سعی میکنه از حقوق زنها و بچه ها دفاع کنه چه اهمیتی در مقایسه با اون داره؟
من از حرفای آقای خاتمی برعکس خیلی هم خوشحال شدم. چون فکر میکنم حداقل داره تکلیفش رو با خودش و مردم روشن میکنه. وقتی علناً صحبتی نکنه آدمی مثل بابک داد پیدا میشه تا با ارتباط دادن گوز به شقیقه از ایشون و کارهاشون دفاع کنه. ولی حالا دیگه نمیشه قبول کرد که اسلحه پس کله ایشون گذاشتن تا یه چنین اراجیفی بگن. در واقع فکر میکنم دفاع از خاتمی دیگه احتیاج به چیزی ورای پررویی داره. یه چیزی تو مایه های وقاحت از نوع کیهانیش.
حرف کیهان شد. من فکر میکنم آقای خاتمی جدیداً رفت و آمدش با شریعتمداری زیاد شده. چون ردپاش رو به راحتی میشه در حرفاشون تشخیص داد. واقعاً باید این پیشرفت رو بهشون تبریک گفت.

| Sepehr, 12:19 PM | link

Sunday, October 12

خب، از این به بعد لینکهایی که توضیح خاصی ندارن و چیزی نمیخوام در موردش بگم رو توی اون قسمت Links میگذارم. اینطوری بهتره. چون خیلی چیزای جالب هست که میخونم و میخوام بقیه هم بدونن ولی به درد اینکه توی مطالب وبلاگ گفته بشن نمیخورن. آرشیو مارشیو هم براش نداریم فعلاً. بمونه وقتی حوزه دار شدیم.

| Sepehr, 10:45 PM | link
به بلاگدکس قسم، یک پست از آرشیو هپلی خواندن از صد سال وبلاگ نوشتن برتر است.

| Sepehr, 9:06 PM | link
بدون عدالت، دولتها جز دسته های راهزن در مقیاس بزرگ نیستند.
قدیس آگوستینیوس

فکر میکنین در دولت حاضر ایران کیو میشه کاپیتان هوک تصور کرد؟ جوابش زیاد سخت نیست.

| Sepehr, 8:54 PM | link
اینو یکی از بچه ها برام ایمیل کرده بود. جالب بود. جایی هم ندیده بودمش تا به حال.
تکمیلی: مطلب طولانی بود. پشیمون شدم ورش داشتم.

| Sepehr, 1:46 AM | link

Saturday, October 11

آهنگ جدید از موسیقی متن فیلم Kill Bill Vol.1 که همین الان از اینترنت پایین آوردم. آهنگ شروع فیلم.

| Sepehr, 1:01 PM | link
از آنجایی که به طور کاملاً ناامیدانه و به اصطلاح اجانب Desperately دنبال دلایلی هستیم که بودن خود در این بلاد کفر را توجیه کنیم و در درجه اول به خود و بعد هم به بقیه بقبولانیم که در اینجا چیزهایی داریم که در مملکت جهان سومی خودمان نداریم از این فرصت استفاده میکنیم و از تریبون وبلاگ خود در درجه اول به تمام تارانتینو دوستان، بعد به تمام سینما دوستان، بعد به تمام هنر دوستان، اصلاً به همه کسانی که میشنوند اعلام میداریم که ما امروزحجم اول Kill Bill استاد تارانتینو را رویت فرمودیم. شما جهان سومی ها شاید یک ماه دیگر نسخه از روی پرده آنرا ببینید. تا ماتحتتان بسوزد.
جی؟ مهم نیست برایتان؟ غلط کرده اید. باید مهم باشد. خب همین روزها Intolerable Cruelty برادران کوئن را هم میبینیم که باز شما گیرتان نمی آید. (کاترین زتا جونز هم به مقدار زیاد دارد) بعد هم Mystic River کلینت ایستوود را میبینیم.
باز هم مهم نیست؟ حالا مرامی، به خاطر من. خواهش می کنم. بگذارید مقداری احساس متفاوت بودن بکنیم و دلمان خوش باشد. لااقل این یکی را از ما نگیرید.

| Sepehr, 12:00 AM | link

Friday, October 10

نقل از کیهان:
گفت: وزير امورخارجه پرتغال از كار بركنار شد.
گفتم: چرا؟ مگه چه خطاي بزرگي از او سر زده بود؟
گفت: دخترش را بدون كنكور وارد دانشگاه كرده بود.
گفتم: اي بابا! اينكه چيزي نيست! اينجا براي ورود بدون كنكور به دانشگاه ها يك شركت بين المللي تأسيس شده و با اينكه وزارت علوم، بازرسي كل كشور و ده ها شاكي خصوصي دارد، هنوز هم گردانندگان شركت، راست راست راه مي روند و كج كج به كار خلاف قانون خود ادامه مي دهند.
گفت: پس چرا اينجا يه جور ديگه است؟!
گفتم: خب! اينجا به خاطر وجود قرائت هاي مختلف و برخورداري از جامعه مدني و پلوراليستي، اهميت مسائل با بقيه جاها تفاوت دارد... مي گويند خانمي به پزشك زنگ زد و با ناراحتي گفت؛ پسر كوچكم يك سوزن قورت داده، دكتر گفت همين الساعه مي آيم... چند دقيقه بعد همان خانم به دكتر زنگ زد و گفت؛ ديگر لازم نيست تشريف بياوريد. پزشك با خوشحالي گفت؛ يعني سوزن را درآورديد؟ و خانم گفت؛ نه آقاي دكتر، يك سوزن ديگه پيدا كردم و ديگه به اون سوزن احتياجي ندارم!

انصافاً مطلب از این بی ربط تر، دری وری تر و وقیحانه تر توی عمرتون خوندین؟

| Sepehr, 3:23 PM | link
با هاشم آغاجری مشکلی ندارم. ولی شیرین عبادی رو برای جایزه نوبل صلح گزینه بهتری می دونم. انتخاب آغاجری یه مقداری بی دلیل بود. جریان سخن رانی همدانش رو که کنار بزاریم فرق زیادی با مثلاً محسن آرمین نمی کرد. به هر حال این افتخار رو به همه زنان، بعد ایرانی ها، بعد هم رهبر معظم انقلاب و قاضی مرتضوی تبریک میگم.

| Sepehr, 12:49 PM | link
صد بار این بلاگر رو گذاشتم روی یونیکد، آخرش هم کل مطلبی که نوشتم پرید. حالم اخذ شد.

| Sepehr, 12:45 AM | link

Thursday, October 9

ایالت ماساچوست به عنوان باهوش ترین ایالت آمریکا انتخاب شد. کالیفرنیا بین پنجاه تا چهل و چهارم شد! بعد تعجب میکنین که آرنولد چه جوری رای آورده.

| Sepehr, 5:48 PM | link
فالش نت از مسکو چیزای جالبی مینویسه.

| Sepehr, 5:47 PM | link
Phone Booth رو دیدم. یه قاتل اخلاق گرای دیگه. میشه با اغماض با هفت مقایسه اش کرد. بازی های نسبتاً خوب، (در مورد قاتل صدای خوب!) و کارگردانی بهتر فیلم خوبی از آب درآورده. انتظار نداشتم با توجه به موضوعی که شنیده بودم فیلم جذابی باشه. (بجز چند دقیقه اول تمام فیلم توی یه باجه تلفن میگذره، یه قاتل تک تیرانداز که یکی رو وادار میکنه به گناهای خودش پیش همه اعتراف کنه و تهدیدش میکنه که اگه بخواد قطع کنه و بیرون بره کشته میشه) ولی فیلم کاملاً تماشاگر رو تا لحظه آخر نگه میداره. دیدنش توصیه میشه.

| Sepehr, 5:45 PM | link

Wednesday, October 8

احمق ها بدون خونریزی دارن دنیا رو به دست میگیرن! آرنولد هم به جمع سیاست مدارها اضافه شد. وقتی من میگم مردم آمریکا دیگه قدرت تشخیص فیلم از واقعیت رو ندارن...

| Sepehr, 5:29 PM | link

Sunday, October 5

تیتر کیهان در مورد حمله انتحاری در حیفا که باعث کشته شدن عده زیادی از جمله دو تا بچه شد:
شیرزن فلسطینی به قلب صهیونیست ها زد.

| Sepehr, 11:56 AM | link

Saturday, October 4

داشتم یه کتابی می خوندم، توش به یه جمله بر خوردم که به نظرم خیلی آشنا اومد. از این آشنایی هایی که توی ضمیر ناخودآگاه آدمه. منی که یادم نمیمونه صبح چی خوردم یه جمله طولانی کاملاً یادم بود.
بعد که یه ذره فکر کردم یواش یواش خاطره هام روشن شد. دوران بچگی، شاید هشت نه سالگی مطمئن نیستم (اینم باز از حافظه شاهکارم ناشی میشه)، خونه اولی که توی تهران داشتیم، چقدر مزخرف و در عین حال باحال بود، با اون پشت بوم بلند که روش همیشه جای من و پسر خاله هام بود، هم برای بازی هم دید زدن، شب های تابستون هم اونجا می خوابیدیم.
توی اطاق اصلی خونه، بین پنجره و بالکن یه عکس بزرگ آنتوان چخوف بود. (چی به سرش اومد؟) و روش برادرم روی کاغذهای کوچیک یه چیزایی مینوشت و سوزن میکرد. روی یکیش همین جمله نوشته شده بود:
برای صعود به قله های علم هیچ راه آسانی وجود ندارد. تنها کسانی سعادت رسیدن به بلندی های روشن آن را دارند که از درنوردیدن کوره راههای صعب و پرتگاههای مهیب آن بیمی به خود راه ندهند.
کارل مارکس، سرمایه
الان فهمیدم گوینده اش کیه.

| Sepehr, 7:51 AM | link

Friday, October 3

ضمناً قبلاً گفته بودم که علاقه ای به شرکت در Meetup های بلاگر ها ندارم. ولی این بار پدر خوانده پیشنهادی بهم کرد که نتونم رد کنم! بنابرین رفتم. اصولاً من خودم دلم میخواست چند نفری رو ببینم و بجز یکی دو نفر اونایی که میخواستم رو دیدم. بقیه هم راستش زیاد برام مهم نبودن. به هر حال به آشنایی نزدیک با اونایی که می خواستم کاملاً می ارزید.
می خواستم حرف قدیمی خودم رو تصحیح کنم که حالا فکر میکنم آشنایی نزدیک با بلاگرهایی که رابطه باهاشون در محیط وبلاگ جواب داده، میتونه خوب باشه. (شبیه حرفهای سخنگو های دولت شد که میخوان یه جوری حرف بزنن که هم دفاع کرده باشن و هم مسئولیتی گردنشون نیفته!)

| Sepehr, 6:06 PM | link
Once Upon a Time in Mexico رو هم اینقدر تعریفش رو کردن رفتیم دیدیم. به دیدنش می ارزه. اگه به قول بچه ها به دید کامیک نگاه کنی میشه لذت هم برد. جانی دپ مثل همیشه بازیش خوبه. موضوع فیلم هم بد نیست و توش اگه دقت کنی میشه خوب چیزایی پیدا کرد و خندید. مثلاً تی شرت i'm with stupid جانی دپ که وقتی با دختری که بعداً بهش خیانت میکنه قرار داره پوشیده. قیمت کارهایی که با انریکه ایگلسیاس میشه کرد هم جالبه. یکی دیگه اش هم بار متحرک اول فیلم. صحنه های اکشن فیلم هم خیلی مخوف ساخته شده و چیزای عجیب غریبی میشه توش دید. اصولاً کارگردانی خوبی داره.
یکی از مشکلات عمده اش هم کمبود Salma Hayek اش بود!

| Sepehr, 6:06 PM | link

Thursday, October 2

خبر تاسیس انجمن وبلاگ نویسان ایران یکی از احمقانه ترین خبرهاییه که این اواخر شنیدم.
محمد ملكي از اعضاي هيات موسس انجمن وبلاگ‌نويسان ايران يادآور شد: اكنون وبلاگها به نحوي در نقطه ضعف قرار گرفته‌اند و هر فرد مي‌تواند نسبت به آنها اظهارنظر كند چرا كه هيچ شخصيت حقوقي براي وبلاگها در نظر گرفته نشده است . لذا انجمن با شكل گيري خود درصدد دفاع از اين حقوق ميباشد.
اولاً نمیدونم چطور به این نتیجه رسیدن که وبلاگها در موضع ضعف قرار گرفتن. بعدش هم چه مشکلی در این می بینن که هر کسی در موردشون اظهار نظر بکنه. از همینجا میشه فهمید که این انجمن چقدر طرفدار آزادی بیانه.
نمیفهمم به چه زبونی باید این موضوع رو توضیح داد که وبلاگ یه چیز شخصیه. احتیاج به وکیل و وصی هم نداره. اول مفهوم وبلاگ رو بفهمین بعد حرف بزنین. کجای دنیا یه همچین انجمنی راه انداختن که شما دومیش باشین؟ خلاقیت تون رو جاهای دیگه مصرف کنین لطفاً.
راستی التزام به ولایت فقیه رو هم به شرایطش اضافه کنین. از قلم افتاده. البته مطمئنم که فردا پس فردا اضافه میشه.
تکمیلی:
نوشته هودر در این زمینه
نوشته پاگنده در این زمینه
نوشته افکار خصوصی در این زمینه

| Sepehr, 3:26 PM | link

Wednesday, October 1

تریلر جدید فیلم The Lord of the Rings: The Return of the King

| Sepehr, 12:04 PM | link
مشغول خوندن یه کتاب هستم که نویسنده اش سال 1996 فوت کرده. خب قاعدتاً این کتاب رو هم چند سال قبلش نوشته.
یه قسمت در مورد نظریه فرودستی طبیعی (Natural Subordination) در فرمانروایی سیاسی داره بحث میکنه. (وارد موضوع نمیشم چون توضیحش زیاد و وقت گیره)
گفته: "اگر کسی قدرت عضلانی بیشتری از دیگری داشته باشد، آیا بدین معناست که او می تواند حاکم بر دیگران باشد؟ خیر." و آرنولد شوارتزنگر رو مثال زده!
داشتم فکر میکردم خوبه زنده نیست که ببینه مثال مورد نظر نه تنها نامزد فرمانداری کالیفرنیا شده بلکه طبق نظرسنجی ها شانس بدی هم نداره.

| Sepehr, 3:11 AM | link
از این به بعد آشغال هم جزو اموال خصوصی به حساب می آد.

| Sepehr, 3:11 AM | link
ده تکنولوژی که شایسته نابودی هستند.

| Sepehr, 3:04 AM | link