آسمان: December 2003


My Chemical Romance - The Black Parade - The Sharpest Lives


Sunday, December 28













و خداوند بخشنده و مهربان است و عبادت کنندگانش را دوست میدارد...

| Sepehr, 1:07 AM | link

Saturday, December 27

بی بی سی فارسی:
همزمان، دولت ايران آمادگی خود را برای دريافت کمک از ساير کشورها، به استثنای اسرائيل، اعلام کرده است.
در عين حال، دولت اسرائيل با صدور بيانيه ای مراتب همدردی خود را به ملت ايران ابراز داشته است.

ترجیح غرور احمقانه خود به جان مردم....

| Sepehr, 11:57 AM | link
آب:
و اينچنين بود که خداوند ارائه کرد کودکاني زير آوار بمانند، انسانهايي تکه تکه شوند، کودکاني يتيم شوند يا مادر و پدراني زار زار سر جنازه ي بچشون گريه کنن.



| Sepehr, 11:54 AM | link
هشتصد میلیون گرسنه، بیشتر از بیست هزار کشته... اینا به قول استالین همه آماره.
ولی من تک تک بیست هزار رو میبینم. کسایی که راحت خوابیدن و به هر چیزی ممکنه فکر کرده باشن جز اینکه فردا دیگه چیزی برای فکر کردن ندارن. بچه هایی که اصلاً هنوز نمیدونن مرگ چیه. مادرهایی که مرگ خودشون رو به یک مو از سر بچه هاشون کم شدن ترجیح میدن. همه اونایی که عزیزاشون رو دیگه نمی بینن و فکر اینکه زیر اون همه خاک تا لحظه مرگ چی بهشون گذشته.
دلم میخواست ایران بودم.

| Sepehr, 12:04 AM | link

Friday, December 26

در مورد انتخابات مجلس هفتم: تحریم یا شرکت؟
قبل از هر چیزی این رو بگم که من هنوز نظر قطعی ندارم. بنابرین با پیش زمینه ذهنی این مطلب رو نخونین. اینها فقط فکرهای منه.
هر دوی این راهها مشکلات خودشون رو دارن. اما از اونجایی که نظریه تحریم این روزها بحث زیادی داره مسائلی که در مورد اون به ذهنم میرسه رو میگم.
در انتخابات شورا ها من معتقد به تحریم بودم. اما انتخابات مجلس تفاوت زیادی داره.شورا ها قدرت اجرایی چندانی ندارن و در دوره اول هم تاثیر خاصی در موازنه قدرت نگذاشتن. به علاوه عدم شرکت در اون رو بیشتر زنگ خطری برای اصلاح طلبها میدونستم تا باعث بشه در سیاستهای خودشون تجدید نظری بکنن. چیزی که در یادداشت همون موقع نوشتم. هنوزهم معتقدم که این موضوع ضرر خاصی نداشت. ایران مشکلاتی بزرگتر از دفن شهید ها توی میدون ولیعصر و یا تعطیلی فرهنگسرا ها داره. جریان رای به مشروعیت فاکتور آخر این نظریه بود.
طرفدارهای تحریم انتخابات اکثراً مهمترین دلیلشون همین مشروعیت ندادنه. اما آیا واقعاً رای دادن دلیلش قبول نظامه؟ هم خود ما ایرانی ها و هم سیاستمدارهای خارجی میدونن که اینجور نیست. رای دادن به خاتمی در حالیکه ناطق نوری رسماً کاندیدای مورد تائید رهبر به حساب میومد رو رای به نظام نمیشه دونست. هر کسی هم میتونه این رو به راحتی بفهمه. (حساب آدمهای وقیحی مثل شریعتمداری جداس) نظام ایران حتی با شرکت بیست و دو میلیونی مردم هم مشروعیت نداره. تحمیل پروتکل الحاقی نشونه همین موضوعه. اگه مردم ایران نظام رو قبول داشتن نمیشد ایران رو مجبور به توقف برنامه های اتمیش کرد. همونطوری که در مورد هند و پاکستان نشد.
به علاوه سعی کنین این موضوع رو قبول کنین. ایران فقط تهران نیست و ایرانی ها هم فقط اینترنت کار ها نیستن. تحریمی که ما ازش صحبت میکنیم عملاً صورت نمیگیره. در خیلی از شهرها و استانهای دور از مرکز رای دادن جنبه قومی داره. مشارکت اونقدر ها پایین نخواهد اومد. دغدغه این موضوع رو به خوبی نشون داده. انتخابات شورا ها که تازه یه جورایی تحریم شده بود حدود پنجاه درصد مشارکت رو نشون میده که اصلاً کم نیست. اگه رای ها رو نشونه مشروعیت میدونین چنین حکومتی کاملاً از نظر سیاسی مشروع به حساب میاد.
مسئله دیگه اینه که تحریم چه تاثیری میگذاره. فشارهای بین المللی قاعدتاً جواب این سواله. اما مهمترین چیزی که باعث شده من اطمینان زیادی به درستی تحریم نداشته باشم همینجاست. من اعتقاد دارم محافظه کارها بعد از به قدرت رسیدن خودشون در زمینه ارتباط با غرب پیش قدم میشن و حتی با دادن امتیاز رضایت اونها رو جلب میکنن. و بعد همون سیاست سرکوب رو در داخل ادامه میدن. دولتهای دیگه هم اصلاً براشون وضع مردم داخل ایران اهمیتی نداره. خودمون رو گول نزنیم. الان سالهاس تو ایران حقوق بشر نقض میشه. ولی کانادا تا تبعه خودش کشته نشد عین خیالش هم نبود. آمریکا هم به اندازه کافی هم درگیری داره که دوست نداشته باشه یکی هم به اونا اضافه بشه. افغانستان و عراق براش کافی هستن. بنابرین همین که ایران منافع اونو تامین کنه تمام علاقه اش به حقوق بشر یادش میره. اروپا هم همینطور. وقتی ایران از در یک سری سیاست های خارجیش تجدید نظر کنه، مثلاً از حمایت گروههای فلسطینی دست برداره، از انرژی اتمی کوتاه بیاد و کلاً فعالیت های تروریستی رو تعطیل کنه دیگه خبری از فشارهای بین المللی نخواهد بود. اون وقت با خیال راحت میشه داخل ایران هر کاری کرد. و باید دور دموکراسی رو حالا حالا خط کشید.
گذر ایران از این جامعه سنتی به مدرن احتیاج به زمان داره. و احتیاج به آگاه سازی مردم. واقعیت اینه که هنوز ایران برای اون چیزی که ما فکر میکنیم آماده نیست. قسمت عمده ایران رو کسایی تشکیل میدن که هنوز سید بودن رو دلیل کافی برای رای دادن به یه نفر میدونن.
وجود عده ای مثل مرزوعی، حقیقت جو و ... در داخل نظام میتونه هزینه تغییرات رو پایین بیاره و به انجامش کمک کنه. واقعیت اینه که مجلس با همین وضع نه چندان قابل قبول هم بالاخره بودنش بهتر بود. چند نفری بودن که وقتی یه اتفاقی میفته دنبالش رو بگیرن و یه کاری انجام بدن. در غیاب اونها هیچ راهی برای مقاومت در مقابل جناح محافظه کار باقی نمیمونه.
البته هنوز برای تصمیم گیری زوده. باید دید چه کسایی از فیلتر شورای نگهبان رد میشن و تازه بین اونها هم کسایی مثل کروبی و امثال اون رو کنار گذاشت و بعد تصمیم گرفت.
نتیجه؟ هیچی. حتماً هر چیزی نباید نتیجه داشته باشه. این مطلب رو میتونین فقط یه تحلیل از عدم شرکت در انتخابات بدونین.

| Sepehr, 3:45 AM | link

Andain
Beautiful Things

Got up early, found something's missing, my only name.
No else sees but I got stuck, and soon forever came.
Stopped pushing on for just a second, then nothing's changed.
Who am I this time, where's my name? I guess it crept away.
No one's calling for me at the door. And unpredictable won't bother anymore.
And silently gets harder to ignore.
Look straight ahead, there's nothing left to see.
What's done is done, this life has got it's hold on me.
Just let it go, what now can never be.
I forgot that I might see, So many beautiful things.
I forgot that I might need, to find out what life could bring.
Take this happy ending away, it's all the same.
God won't waste this simplicity on possibility.
Get me up, wake me up, dreams are filling this trace of blame.
Frozen still I thought I could stop, now who's gonna wait.

| Sepehr, 3:11 AM | link

Thursday, December 25

دچار سرخوردگی شدم. از همه چی. تک تک جنبه های زندگی. حوصله هیچی رو ندارم.
به هرحال قسمت عمده این سرخوردگی به روابط اینترنتی برمیگرده. در یک جمله: با کیبورد و تایپ کردن مشکل دارم. و این موضوع باعث میشه نه ایمیل بنویسم، نه وبلاگ. حتی به زور پسوردم رو تایپ میکنم تا توی ایمیلم لاگین کنم.
توی این مدت خیلی چیزها بوده که خواستم در موردش بنویسم و بعد بی خیالش شدم. اما جدا یادداشتش کردم و هر وقت حالشو داشتم اینجا مینویسم.
بدتر از همه اینه که میدونم حالا حالا وضع همینه و به این زودیها چیزی قرار نیست عوض بشه.
به هر حال اهل غر زدن نیستم. فقط خواستم دلیلی برای این مدت ننوشتن بیارم همین.
گاهی تغییر رو به زور باید انجام داد. حتی اگه دوست نداشته باشی. شاید با شروع زورکی تغییر واقعاً چیزی عوض بشه. برای همین سعی میکنم باز بیشتر و مرتب تر بنویسم. اهل تعطیل کردن هم عمراً نیستم. اگه این کار رو بکنم هم دیگه برنمیگردم.

| Sepehr, 2:55 AM | link

Friday, December 19

...

| Sepehr, 11:53 AM | link