آسمان: December 2004


My Chemical Romance - The Black Parade - The Sharpest Lives


Friday, December 10

جریان شیوع مالاریا در جمهوری دمینیکن که تعداد زیادی توریست (از جمله آمریکایی و کانادایی) را هم بیمار کرده به نظرم جنبه های مثبتی هم دارد. از جمله جلب شدن توجه به بیماری هایی که در کشورهای پیشرفته ریشه کن شده اما در کشورهای در حال توسعه و جهان سومی هر سال تعداد زیادی قربانی میگیرد. در حال حاضر در کشورهای توسعه یافته مرگ از بیماری های ساده واگیر دار یک تا دو درصد از کل آمار است، در حالیکه این میزان در کشورهای در حال توسعه چهل و یک درصد است.
از آنجایی که صرف وقت برای تحقیق و توسعه در مورد این بیماری ها سودآور نیست، کمپانیهای دارویی ترجیح میدهند هزینه را روی مسائل دیگر صرف کنند (در سال 98 ده کمپانی اصلی داروسازی سودی معادل 34.7 بیلیون دلار داشتند که یکی از بیشترین ها در کل صنایع بود). آمار سازمان پزشکان بدون مرز نشان میدهد که از 1393 داروی وارد شده به بازار بین سالهای 1975 تا 1999 فقط 16 مورد مربوط به بیماریهای ساده و مورد غفلت واقع شده بوده و از این 16 مورد 5 مورد در تحقیقات دامپزشکی و 2 مورد در تحقیقات ارتش آمریکا ساخته شده است.
با تلاش NGO هایی مثل سازمان پزشکان بدون مرز پیشرفت قابل توجهی در وادار کردن کشورهای توسعه یافته و کمپانیهای داروسازی به سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه در مورد بیماری های واگیردار جهان سومی صورت گرفته است. ولی هنوز هم جای تلاش بیشتر وجود دارد. یک خورده به نظر بی رحمی می آید ولی فکر میکنم شیوع این بیماری ها کمی میتواند توجه مردم کشورهای توسعه یافته را به این موضوع جلب کند.

| Sepehr, 12:00 AM | link

Thursday, December 9

گلاب اند میل روز دوشنبه مقاله ای از گیل تروی یک استاد تاریخ دانشگاه مک گیل در مونتریال داشت که به نظرم جالب بود.
او اول به چند واقعه در گذشته اشاره کرده بود. در 17 نوامبر مقامات دانشگاه کبک سخنرانی سفیر آمریکا در دانشگاه را کنسل کردند چون احتمال میدادند مخالفان بوش و دولت آمریکا جلسه را به خشونت بکشند.
در اکتبر سال گذشته دانشگاه مونتریال به خاطر پیشگیری از عکس العمل دانشجویان عصبانی از کاهش کمک های درسی سخنرانی ژان شاره نخست وزیر کبک را کنسل کردند.
در سپتامبر گذشته دانشگاه کنکوردیا از میزبانی سخنرانی ایهود باراک خودداری کرد چون مقامات دانشگاه میترسیدند واقعه شورش چند سال پیش به خاطر سخنرانی بنیامین نتانیاهو تکرار شود.
بعد او از این جو عدم تحمل و از اینکه همکارانش در مقابل این شرایط سکوت میکنند انتقاد کرده بود و نمونه حرفهای مخالفان را با فاشیسم مقایسه کرده بود. از اینکه جو جامعه دانشگاهی به شکلی در آمده که کسانی که طرفدار رهبران مطرود در نظر عموم هستند جرات اظهار نظر خود را ندارند. او اعتقاد داشت که باید دانشگاه ها با همکاری پلیس با این جریانها برخورد کنند و حتی کسانی که این برنامه ها را به خشونت میکشند را دستگیر کنند.
حرفهای او به نظرم درست آمد. با اینکه من هم در هر سه مورد ذکر شده مخالف سخنرانها هستم ولی فکر میکنم مخالفت با جلوگیری از حرف زدن تفاوت دارد. معتقدم راه دموکراسی از تحمل و مدارا میگذرد و اینکه هر کسی اجازه زدن حرفش را داشته باشد هر چند که بقیه مخالف آن باشند. هیاهو و داد و بیداد دردی از کسی دوا نمیکند.
حالا میتوانید این جریان را به سخنرانی خاتمی ربط بدهید.
من معتقدم خاتمی خیلی بهتر میتوانست عمل کند و متاسفانه نکرد. او بیشتر از اینکه سیاستمدار باشد فیلسوف بود. ولی او را شایسته توهین نمیدانم.

| Sepehr, 12:01 AM | link

Wednesday, December 8

در حال حاضر در کانادا حزب لیبرال دولت اقلیت شکننده ای دارد. مخصوصاً که چند هفته پیش مجبور شدند یکی از نماینده های خودشان که در ملاً عام به جرج بوش بدوبیره می گفت اخراج کنند.
یکی از جنجالی ترین مسائلی که در انتخابات هم مطرح بود مسئله همکاری کانادا و آمریکا در مورد سیستم دفاع ضد موشکی آمریکای شمالی است. این موضوع مخالفان زیادی در کانادا دارد و هنگام انتخابات هم فقط حزب محافظه کار تمایل خود را به ساپورت این جریان نشان میداد.
در سفر اخیر جرج بوش به کانادا کاملاً بدیهی به نظر میرسید که جریان دفاع ضد موشکی نباید مطرح شود و مشاوران سفارت آمریکا هم این موضوع را به جرج بوش فهمانده بودند که در شرایط حاضر دولت کانادا صحبت از این موضوع هزینه سنگینی برای حزب لیبرال دارد. روز اول در دیدار رسمی در اتاوا هم صحبتی نشد. اما روز بعد در هالیفاکس در حضور مردم جرج بوش دو بار در مورد این موضوع و اینکه باید انجام شود صحبت کرد!
موضوع آنقدر غیر منتظره بود که از آن به عنوان خنجر از پشت به پاول مارتین نخست وزیر کانادا تشبیه کردند و این چند روزه روزنامه ها پر از صحبت در این مورد است و هنوز شوک آن برطرف نشده است.
خلاصه بهتر کردن روابط با کشورهای دیگر شروع شده است! وقتی با نزدیکترین همسایه و بزرگترین شریک تجاری چنین رفتاری میشود تکلیف بقیه معلوم است.

| Sepehr, 1:10 AM | link

Tuesday, December 7

این دو گزارش پیکوفسکی از یکی از جلسه پرسش پاسخ با عبداله رمضانزاده و یکی از جلسه شانزده آذر با خاتمی توصیه میشود.

| Sepehr, 10:16 PM | link

Friday, December 3

دیروز بچه های اکراینی دانشگاه داشتن روبانهای کوچک نارنجی به نشانه ساپورت حزب مخالف اکراین پخش می کردن. من و دوستم هم نفری یکی گرفتیم. بعد براش جریان تحصن نماینده های مجلس رو توضیح دادم و گفتم که چقدر خوب میشد اگه مردم ایران هم مثل اکراینی ها می کردند. برگشت گفت:

what? they were busy fixing the map?


پی نوشت: بس که دوستان متلک انداختن که هدف بیشتر دختر های اکراینی بودن تا ساپورت دموکراسی انداختم رفت.

| Sepehr, 11:58 PM | link

Thursday, December 2

فرض کنید به من بگویند معادله x به توان دو مساوی منهای یک را در اعداد حقیقی حل کن. من هم بگویم در این دستگاه جوابی ندارد. بعد یک نفر پیدا شود و بدون اهمیت دادن به اینکه من در چه چهارچوبی حرف میزنم بگوید که در اعداد موهومی جواب دارد و من هم احمقم که گفته ام جواب ندارد و هیچ چیزی از ریاضی بلد نیستم.
این مثال حکایت جماعتی است که اصلاً اهمیتی نمیدهند که وقتی کسی حرفی میزند در چه چهارچوبی است. اگر یک حقوقدان به شرع اسلامی استناد میکند، یا یک فعال سیاسی از قانون اساسی دلیل می آورد معنیش این نیست که آنها را قبول دارند و یا کامل می دانند. بلکه به خاطر این است که دستگاهی که در آن صحبت میکنند جواب دیگری ندارد.
اینقدر به ملت بدبخت فحش خواهر مادر ندهید.

| Sepehr, 1:00 AM | link

Wednesday, December 1

اصولاً به این نتیجه رسیده ام که جواب دادن کار بیخودی است. ولی فقط برای ثبت:
اتفاقاً برعکس خیلی ها که نرسیده فارسی انگلیسی قاطی حرف میزنند و تا آنجا که میتوانند ایرانی بودنشان را قایم میکنند من جو گیر نشده ام. فقط دلیلی برای جار زدن و به زور چیزی را ثابت کردن نمی بینم. سعی میکنم وقتم را برای چیز مهمتری صرف کنم.
بعدش هم من مشکلی با کار نشنال جئوگرافیک نمی بینم. کاملاً طبیعی میدانم که اطلس معتبری مثل آنها شرایط سیاسی در هم در نقشه های خود منعکس کنند. هر وقت ایران مشکلش با امارات را حل کرد آنوقت بروید اعتراض کنید.
فرهنگی که به قول حامد فقط در کتابها می شود پیدایش کرد هم چیزی برای افتخار کردن ندارد. اینکه مثلاً حقوق بشر در دوره هخامنشیان رعایت می شده بیشتر باعث شرمساری است تا افتخار. چون معلوم میشود پسرفت کرده ایم نه پیشرفت. فرهنگ امروزمان هم که بوی گندش دنیا را برداشته. لطفاً صادرش نکنید.
اوضاع امروز هم نتیجه سیاستهای غلط گذشته است. اگر بعد از انقلاب سعی نمیکردیم برای تمام دنیا تعیین تکلیف کنیم و پرچم الله اکبر را بر قلل رفیع جهانی به اهتزاز در بیاوریم اینقدر دشمن برای خودمان نتراشیده بودیم.
بعله، اینها سیاست های دولت بوده ولی کسانی که مخالفند چه کار کرده اند؟ ملت آنقدر گشادند که حاضر نیستند بروند رای بدهند و میخواهند به امید احمقی مثل بوش بنشینند که نجاتشان دهد. در چند سال گذشته چند بار در کشورهای نزدیک مردم روی حکومت تاثیر گذاشته اند؟ گرجستان، اوکراین نمونه های نزدیکش. آنها هم روسهای مشروب خور بی غیرت هستند نه؟
این که میگویم اینها نان نمیشود منظورم همین است. اگر به جای اینکه غیرت مان اینجا به جوش بیاید سر تحصن یا انتخابات به جوش می آمد الان نماینده های مجلس سیصد و پنجاه میلیون بودجه کشور را صرف بسیج نمی کردند. حالا ببینید کدام نان است؟ اسم خلیج فارس یا سیصد و پنجاه میلیون دلار؟
من خیلی هم خوشحال میشوم اسم آنجا خلیج فارس بماند. ولی مشکلم اینجاست که اولاً فکر میکنم مشکلات مهمتری هم وجود دارند. بعدش هم اینکه چرا این حساسیتها را در مسائل مهمتر نشان نمی دهیم.

راستی رفراندوم جدید هم مبارک! این پست خط قرمز را در موردش بخوانید. نظر من هم همین است.


| Sepehr, 11:49 PM | link