آسمان: January 2003

نظر بدين:
وب‌لاگ‌نوشتن/خواندن چه تاثيری در زندگی شخص شما/اطرافيان‌تان گذاشته است؟

گولدن گلاب الان تموم شد. جوايز از اين قرار بود:
بهترين فيلم موزيکال يا کمدي: شيکاگو "Chicago"
بهترين فيلم درام: ساعتها "The Hours"
بهترين کارگردان: مارتين اسکورسيزي. گانگسترهاي نيويورک "Gangs of New York"
بهترين بازيگر مرد درام: جک نيکلسون. درباره اشميت "About Schmidt"
بهترين بازيگر زن درام: نيکول کيدمن. ساعتها "The Hours"
بهترين بازيگر مرد موزيکال يا کمدي: ريچارد گير. شيکاگو "Chicago"
بهترين بازيگر زن موزيکال يا کمدي: رنه زلوگر. شيکاگو "Chicago"
بهترين بازيگر مرد نقش دوم: کريس کوپر. تطبيق "Adaptation"
بهترين بازيگر زن نقش دوم: مريل استريپ. تطبيق "Adaptation"
بهترين فيلم خارجي: با او صحبت کن "Talk to Her"
بهترين فيلمنامه: تطبيق "Adaptation"
بهترين موسيقي متن: فريدا "Frida"
بهترين ترانه: U2 "دستهايي که آمريکا را ساخت" گانگسترهاي نيويورک "The Hands That Built America" from "Gangs of New York"

اين آهنگو گوش کنين و معنيشو بفهمين.

In Flames

Ordinary Story

Egoism dictates human relation
a world where fashion outshines morality
Here success is written in blood-red colours
designed by the thirst for power

gather the faithful and propose a toast
to the epoch of indifferance

an all to ordinary story
with aftertaste so bitter
forced to be someone I don´t want to be
I´m losing myself, sinking deeper down
I´m caught in the world wound web

a timerepresented by the void
an excuse without content
stuck in the abyss of existance
with a content void of excuse

an all to ordinary story
this is my story
with an aftertaste so bitter

sinking deeper down
I´m caught - I´m cage
I´m gone

دیشب رفتیم غذای چینی خوردیم! غذا به کنار، خندیدیم ها. با اون دو تا چوب معروف داشتیم تمرین میکردیم. کل رستورانه فهمیده بودن ما بار اولمونه. یکیشون که رسماً داشت نگامون میکرد و میخندید. خودش که سوپ رو با اونا دو ثانیه خورد رفت. من هی داشتم نگاه میکردم ببینم چطوری گرفته. آخرش یاد گرفتم. اما دیگه جرات نمیکردم ولشون کنم! میترسیدم نشه دوباره جورش کنم. بعد از این همه زحمت غذا رو که آورد با قاشق چنگال بود!
غذا هم بد نبود. انتظار بدتر از اینا رو داشتیم. البته چیز عجیب غریب نخوردیم. غورباغه و این چیزا هم داشتن که دوستم پیشنهاد داد ولی من گفتم عمراً.
به هر حال تجربه خوبی بود. اما بازم فقط غذاهای ایرانی. این همه میگفتن غذای چینی خوبه خوبه، اینم امتحان کردیم.
ولی از ژاپنی خیلی بهتر بود. مال اونا که وحشتناکه. در مورد اون بعداً مینویسم. الان وقت نیست.
به هر حال یکی از چیزای خوب اینجا همین ارتباط با فرهنگهای مختلفه. از همه جای دنیا میتونی اینجا پیدا کنی. کشور هفتاد و دو ملت.

این چند روزه اگه کمتر نوشتم دلیلش اینه که مشغول درست کردن یه تمپلیت جدید هستم و وقتمو حسابی گرفته. چونکه اصولاً با HTML هم میانه ای ندارم و کلی از وقتم به یادآوری اون گذشت و فهمیدن روش کار. اما به زودی با ظاهر جدید مینویسم. یه مقدار هم زیادی سخت میگیرم که عادته. تا کامل نشه و راضی نباشم نمیخوام ازش استفاده کنم. خلاصه اوضاع از این قراره.

يک مقاله خوب در مورد ايميلهاي نا خواسته
به زبان ساده و خودماني اين موضوع مهم رو توضيح داده. موضوعي که خيليها هنوز اونو جدي نميگيرن. خوندنش رو توصيه ميکنم.

هرچند مدتي ازش گذشته اما خوندنش لازمه.
افکار خصوصي:
ناشی از پرروييه يا چيز ديگه؟ جناب آقای رضا پهلوی نه بابت اتفاقات دوران سلطنت پدرشون و وليعهدی خودشون مثل زندانی های سياسی و ديکتاتوری حتی يه معذرت ساده ميخوان نه برنامه درست و حسابی ميدن که اگه "مردم به عنوان يه خدمت گذار" انتخابشون کردن چيکار ميخوان بکنن. البته تو اين وضعيت همين که بگی يه سری از کار های اين حکومت رو نميکنی خودش ميشه استراتژی. پولمون زياده ديگه. يه چهارتا سهم هم از سهام های "ايران" خريديم شايد رفت بالا.

داري دنبال اينترنت سرعت بالا ميگردي. انتخاب اصليت بين 2 تاس. يکيش شرکت تلفن بل کانادا. ميري اونجا که شرايطشو ببيني. يکي از مسئولها که يه زن چينيه برات شرايط رو توضيح ميده: به مناسبت آخر سال کلي چيزاي خوب بهش اضافه کردن. يه سري تخفيفها براي 6 ماه اول و 100$ هم کارت هديه که ميتوني از اونجا چيزي بخري يا اينطوري که اون ميگه اصلاً قبض تلفن رو باهاش بدي. پيشنهادي بهت کردن که نميتوني رد کني! اوکي. قبول. ميگيري. عجب شانسي آوردم....
دردسرا شروع ميشه. به مناسبت تعطيلات سال نو پکيج اصلي رو تا 4-5 روز ديگه نميتونن بفرستن. پکيجي که شامل مودم و چيزاي ديگه اس و بدون اونا نميشه. بابا خوب نميشه همينجا داشته باشين؟ شما که اين همه دم و دستگاه اينجا دارين. نه نميشه. چون پکيج مخصوصه. (وقتي مياد ميبيني که اين مخصوص بودن فقط اضافه شدن يه صفحه به اول کتابچه راهنماس که اسم و رمز و اين حرفاس که همون روز اول بهت گفتن)
چاره اي نيست بايد صبر کرد. بهشون 100 بار تاکيد ميکني که پکيج رو قبل از ظهر بيارن. چون ممکنه نباشي. اونا هم مينويسن.
يکشنبه وقتي از سر کار برميگردي ميبيني برات يادداشت گذاشتن که اومديم نبوديد. يه بسته دارين فردا بعد از ساعت يک بياين فلان مرکز پست بگيرين. زماني که اومديم: بعد از ظهر! آخه به چه زبوني بايد ميگفتي که بفهمن؟
قبض تلفنت هم اومده زيادتر از نرمال. يه سري اراجيف توش نوشته که سر در نمياري. ديگه بعد از جريان مشترک بودن خط تلفنت و اون همه چونه زدن با اپراتوره براي فهموندن و پرسيدن نلفنهاي راه دور (که آخرشم نگفت) حالت از زنگ زدن بهشون بهم ميخوره. گور باباش هر چي هست ميدي. راستي اون کارت هديه هست. قبضتو با اون ميتوني بدي. ايول.
ميري همون نمايندگي. اينبار يه زن ديگه مسئولت ميشه. بهش ميگي چي ميخواي و ميگه نميشه. اي بابا همکارتون گفت. نه اين کارتا فقط براي خريده. وايسين از اين يکي همکارم هم بپرسم. بعله ايشون هم همينو ميگن. با اين نميشه قبض تلفن داد.
عصبانيتت ميزنه بالا. پولش مهم نيست. حرف زوره. يکي اين وسط دروغ گفته و تا نفهمي کدوم و حالشو نگيري نميري. نيم ساعت معطل ميشي. اگه اين احمقها جاي تو بودن تا الان صد دفعه به خودشون گفته بودن وقتم داره تلف ميشه. بيخيال. 100$ که چيزي نيست. وقتم اينجا بيشتر داره تلف ميشه. و ميرفت. آدمهايي که عادت کردن سرشون کلاه بذارن. اما تو خيال کوتاه اومدن نداري. وايميسي تا زن چينيه کارش تموم ميشه و ميري سراغش. تا تورو ميبينه ميشناسه. عين آدم کارتو قبضتو ميگيره و انجام ميده. حالا ميفهمي. چون کار طول داره و اونا هم پورسانتي پول ميگيرن نميخواستن وقتشونو با تو تلف کنن.
کار قبضت تموم ميشه و کلي از زنه تشکر ميکني. بازم چينيها. حداقل آدمن. ولي کارت تموم نشده. ميري سراغ زنه. قبضتو بهش نشون ميدي و ميگي: ديدي ميشه؟ پس ياد بگير که اگه کس ديگه اي اومد نگي نميشه. به اون يکي همکارتم بگو که ياد بگيره. ميخواين کارتونو بهتون ياد بدم؟
همين بسه. بفهمه که خر خودشه. حق خودتو گرفتي. مهم اينه.

شب ميرسي خونه. پکيج رو از پست گرفتي و مشغول اون ميشي. يه سري دم و دستگاه. همه رو ست ميکني. کتابچه راهنماش براي احمقهاي اينجاس. تا نحوه زدن کابل تو مودم و کارت شبکه رو توضيح داده. همه چيزو خودت انجام ميدي. اما آخرش وصل نميشه. يعني اشتباه کردي؟ طبق کتابچه احمقا پيش برو. همه چي درسته. از Username Password ايراد ميگيره. با DialUp وصل ميشي و تو سايتش چک ميکني. آره از اونجا هم Login نميکنه. شايد ست نشده. خوب ميشه زنگ زد به قسمت ساپورتش. نوشته هر مشکلي داشتين هستن.
شماره رو ميگيري. طبق معمول اولش يه صداي اتوماتيکه. باز خوبه مثل اون دفعه از اونا نيست که ميخواد مشکلتو بگي تا کمک کنه و لهجه تورو همش اشتباه حالي شه! فقط زبان رو ميپرسه که انگليسي ميخواي يا فرانسه و بعد وصلت ميکنه جاي ديگه. اون ميگه که اين سرويس ديگه فعال نيست و با فلان جا تماس بگيرين.
اين يکيو ميگيري. باز صداي اتوماتيک و زبان و شماره تلفنت. وصل ميشي يه جاي ديگه. صداي اتوماتيک بعدي اينو ميگه: تمام مامورهاي ما در حال حاضر مشغول کمک به کسي هستن. ما ميخوايم شما بدونين که تلفن شما براي ما مهمه. (به جون خودم عين همينو ميگه) لطفاً پشت خط منتظر بمونين تا يکيشون آزاد بشه و جواب بده.
منتظر ميموني. کار ديگه اي نميشه کرد. پنج دقيقه، يه ربع، نيم ساعت، قطع ميکني دوباره ميگيري، باز عين همين جريان. دارن آپولو هوا ميکنن، بايد صبر کني. شامتو ميخوري همراه گوش دادن به آهنگ انتظار، نيم ساعت ديگه ميگذره. اي بابا. قطع ميکني يه بار ديگه ميگيري: ساعات کار دفتر ساپورت از 9 صبح تا 10 شب ميباشد و الان تعطيل است. لطغاً در اين ساعتها تماس بگيريد.

به کانادا خوش آمديد.

بعد از 4 ساعت وول خوردن با اينکه حسابي خوابم ميومد و خسته بودم خوابم نبرد. ديگه کلافه شدم. گفتم حداقل بيام وبلاگ بنويسم.

خب من برگشتم. فعلاً اينو داشته باشين تا باز مينويسم.

بي بي سي:

با تقاضای عبدالواحد موسوی لاری، وزير کشور ايران، برای نخستين بار پرونده لباس شخصی ها توسط شورای امنيت ملی بررسی می شود.

قوه قضائيه به خاطر انتشار نتايج نظرسنجی درباره رابطه با آمريکا در نشريه داخلی وزارت کشور، گفت که عبدالواحد موسوی لاری، وزير کشور را به عنوان متخلف به دادگاه ويژه روحانيت معرفی می کند.

شرح خاصي نداره.

....
1.اينجا اساسي داره برف مياد.
2.فکر ميکنم بهتره ويندوز رو از اول نصب کنم. چون يه مقداري مشکل داره.
نتيجه اخلاقي: ويروس که گرفتين حداقل يه نصب دوباره افتادين. مهم نيست چقدر زور بزنين که خوب و کامل پاکش کنين.
3.من از امروز باز تمام وقت ميرم سر کار تا چند روز آينده. احتمالاً نميتونم اينجا رو آپديت کنم.

خب ما امروز فهميديم که کرم داريم!
اين دوست ما انگار يه ايميل مشکوک رو باز کردن و کرم W32/Yaha.k رو براي ما به ارمغان آوردن. يه مدت بود که براي من از اين ايميلها ميومد که منم اصولاً ايميلي که فايل exe يا scr يا هر چيز قابل اجرايي باشه رو پاک ميکنم. فرقي نميکنه از کي باشه و اسکن چي بگه، اينجوري خيالم راحت تره.
به هر حال امروز ديدم از طرف اون برام ايميل اومده با همون Subject هاي ويروسي. فهميدم که دستگاه خودمون هم گرفته.
براي پاک کردنش حسابي به دردسر افتادم. چون جلوي اجرا يا نصب آنتي ويروسها رو ميگيره. اما فعلاً که به نظر مياد رفع شده.
اطلاعات بيشتر در مورد خود ويروس رو ميتونين اينجا ببينين. مخصوصاً Subject و متن هايي که ايميل ويروسي داره. و ضمناً اگه آنتي ويروس ندارين و يا Update نيست ميتونين از اين فايل استفاده کنين که من کردم. ساده و موثر.
آخر از همه و غرض اصلي از اين همه حرف اگه احياناً ايميلي از من گرفتين که انگليسي بود و شما رو دعوت کرده بود که اين فايلو ببينين خيلي باحاله و اين حرفا، پاکش کنين بره. من از اين جماعت نيستم که ايميل Forward ميکنن. اگه هم بکنم تو ايميل توضيح ميدم اونم به فارسي.

چند روز پيش با يه سري پاکستاني برخورد داشتم. ازم پرسيدن کجايي هستي و منم گفتم. کلي حال کردن و بعد از اون ديگه برادر صدام ميکردن!
اما جالبيش وقتي بود که ميخواستن چيزاي فارسي که بلدن رو بگن. اصولاً آدم وقتي فقط يه کم از يه زبوني رو بلده اون يه کم از چند حالت خارج نيست: يا سلام احوالپرسيه، يا حرفاي عاشقانه اس و يا فحش و بدوبيراهه.
اما جمله اول فارسي که يکي از اينا گفت اينقدر عجيب و دور از ذهن بود که اولش نفهميدم چي ميگه: اين صندلي است!!!
متاسفانه نشد ازش بپرسم که دليل اينکه اينو ياد گرفته و اينقدر هم به نظرش مهم اومده چيه. احتمالاً راننده اتوبوس خط کراچي زابل بوده!

اين چند وقت تعطيلي رو به خودم استراحت دادم و همش فيلم نگاه کردم. به لطف کيبل اينترنت قبلي کلي فيلم داونلود کرده بوديم که وقت نشده بود ببينم و به اونا رسيدم. سعي ميکنم وقتي حالشو داشتم در مورد همه يه کمي بنويسم.
يکيش Training Day بود. خود فيلم متوسط بود. از هر نظر. اما اصل کار بازيگرها بودن. نقش اول و دوم مرد: Denzel Washinton که اسکار برد و Ethan Hawke که اونم نامزد اسکار بود. و البته تمام فيلم هم با حضور اونا ميگذره و هميشه حداقل يکيشون هستن و همين موضوع به فيلم کمک زيادي ميکنه.
جريان فيلم هم روز آموزش يه پليس تازه کاره (هاوکي) که يواش يواش متوجه ميشه که مسئول آموزش اون (واشينگتون) چيزي از خود تبهکارها کم نداره و خودش هم از اوناس. ولي موقعي اينو متوجه ميشه که براي کنار کشيدن خيلي دير شده.
مسئله ديگه استفاده از چهره هاي معروف موسيقي رپ در فيلمه. Dr. Dre و Snoop Dog که ميشه گفت 2 نفر اول اين سبک هستن. موسيقي فيلم هم بيشتر از همين سبکه.
جا داشت که فيلم خيلي بهتري باشه اما بازي خوب بازيگرها حروم شده. واشينگتن که بازيگر مورد علاقه من بين سياهپوستهاس در نقش يه آدم خبيث عاليه و هاوکي هم خيلي روان بازي ميکنه. براي همين بازيهاي عالي ديدن فيلم توصيه ميشه.

اگه به بعضيا! برنميخوره اينترنت گرفتيم. اما به همون دليل قبلي تا جمعه يا حتي شايد دوشنبه وصل نميشه. (منظورم تعطيلاته)

خوب سال 2003 شروع شد. من که اصلاً نفهميدم کي! به سلامتي ما شبهاي مهممون يکي از يکي مسخره تره. کريسمس، يلدا، و اينم سال نو. شب عيد هم احتمالاً تو همين مايه هاس.
عصر با دوستم رفتيم خريد چون ديگه چيزي براي خوردن تو خونه نمونده بود. همه جا رو زود بسته بودن و فقط غذا گرفتيم که بخوريم. شام خورديم و بعدشم فيلم ديديم و وقتي فيلم تموم شد فهميديم که سال عوض شده!
واقعاً شب سال نو ما خيلي متفاوت بود.