Friday, January 10
دیشب رفتیم غذای چینی خوردیم! غذا به کنار، خندیدیم ها. با اون دو تا چوب معروف داشتیم تمرین میکردیم. کل رستورانه فهمیده بودن ما بار اولمونه. یکیشون که رسماً داشت نگامون میکرد و میخندید. خودش که سوپ رو با اونا دو ثانیه خورد رفت. من هی داشتم نگاه میکردم ببینم چطوری گرفته. آخرش یاد گرفتم. اما دیگه جرات نمیکردم ولشون کنم! میترسیدم نشه دوباره جورش کنم. بعد از این همه زحمت غذا رو که آورد با قاشق چنگال بود!
غذا هم بد نبود. انتظار بدتر از اینا رو داشتیم. البته چیز عجیب غریب نخوردیم. غورباغه و این چیزا هم داشتن که دوستم پیشنهاد داد ولی من گفتم عمراً.
به هر حال تجربه خوبی بود. اما بازم فقط غذاهای ایرانی. این همه میگفتن غذای چینی خوبه خوبه، اینم امتحان کردیم.
ولی از ژاپنی خیلی بهتر بود. مال اونا که وحشتناکه. در مورد اون بعداً مینویسم. الان وقت نیست.
به هر حال یکی از چیزای خوب اینجا همین ارتباط با فرهنگهای مختلفه. از همه جای دنیا میتونی اینجا پیدا کنی. کشور هفتاد و دو ملت.
غذا هم بد نبود. انتظار بدتر از اینا رو داشتیم. البته چیز عجیب غریب نخوردیم. غورباغه و این چیزا هم داشتن که دوستم پیشنهاد داد ولی من گفتم عمراً.
به هر حال تجربه خوبی بود. اما بازم فقط غذاهای ایرانی. این همه میگفتن غذای چینی خوبه خوبه، اینم امتحان کردیم.
ولی از ژاپنی خیلی بهتر بود. مال اونا که وحشتناکه. در مورد اون بعداً مینویسم. الان وقت نیست.
به هر حال یکی از چیزای خوب اینجا همین ارتباط با فرهنگهای مختلفه. از همه جای دنیا میتونی اینجا پیدا کنی. کشور هفتاد و دو ملت.
| Sepehr, 12:44 PM