Thursday, February 5
خانه ماسه و مه (House of Sand and Fog) را دیدیم.
قبل از هر چیز نامزدی اسکار خانم آغداشلو را به همه هنرمندان، هنر دوستان، هنرورزان و ... و رهبر معظم انقلاب تبریک میگویم که جای شبهه نماند.
اما... حالا که جمع بی ریا است و خارجی ها نیستند و اگر هم باشند از حرف ما چیزی نمیفهمند یک خورده روراست باشیم. خانم آغداشلو نقشی بازی کرده اند که مادران اکثر ما میتوانند بازی کنند. یک زن کلیشه ای سنتی ایرانی. زن خانه تمیز کن، مطیع شوهر، عاشق بچه، خوشقلب و ... در حقیقت نقشی که همه ما در واقعیت دیده ایم و با آن آشناییم و حتی بازی کرده ایم. مثل این میماند که به من بگویند بیا نقش یک جوان ایرانی ساکن تورنتو و درگیر با زندگی در آن را بازی کن.
یادم می آید دوره ای در جشنواره فیلم فجر مد شده بود که نابازیگران فیلمهای کسانی مثل مجیدی نامزد سیمرغ بازیگری میشدند و این موضوع صدای خیلی از هنرپیشه های با سابقه را درآورد که کسی که نقش خود واقعیش را جلوی دوربین انجام میدهد که بازیگر نیست. یک بخش جدا برای آنها بگذارید. ولی با حرفه ایهای بازیگری آنها را در یک رده نگذارید. حالا حکایت همین موضوع است.
به جای آن بازی بن کینگزلی مو بر تن آدم سیخ میکند. او نقش خود را به عنوان سرهنگ برهانی، یک نظامی ایرانی آنقدر خوب انجام میدهد که همه ما به راحتی قبولش میکنیم. انگار که یک ایرانی این نقش را بازی کرده است. تحکم نظامی، مردانگی ایرانی همه اینها را میشود کاملاً در بازی او دید.
کل فیلم هم چنگی به دل نمیزد. جنیفر کانلی معمولی بود و قبلاً هم نقشهای شبیه به این از او دیده بودیم. پسر خانواده برهانی بی نهایت بد و مصنوعی بازی میکند و واقعاً آدم دلش میخواست کله اش را به دیوار بکوبد. در نهایت تنها چیزی که آنرا شایسته دیدن میکند بن کینگزلی است و بس.
باز هم بگویم من خیلی خوشحالم که نامزدی اسکار خانم آغداشلو باعث مطرح شدن اسم ایران ( به شکلی غیر از مزخرف ) و بازیگران ایرانی میشود و اینرا موفقیت بزرگی میدانم. ولی این باعث نمیشود چشمم را به واقعیت ببندم.
به هر حال این نظر من است. امیدوارم باز فقط به خاطر یک نظر متهم به چیزهای دیگر نشوم!
قبل از هر چیز نامزدی اسکار خانم آغداشلو را به همه هنرمندان، هنر دوستان، هنرورزان و ... و رهبر معظم انقلاب تبریک میگویم که جای شبهه نماند.
اما... حالا که جمع بی ریا است و خارجی ها نیستند و اگر هم باشند از حرف ما چیزی نمیفهمند یک خورده روراست باشیم. خانم آغداشلو نقشی بازی کرده اند که مادران اکثر ما میتوانند بازی کنند. یک زن کلیشه ای سنتی ایرانی. زن خانه تمیز کن، مطیع شوهر، عاشق بچه، خوشقلب و ... در حقیقت نقشی که همه ما در واقعیت دیده ایم و با آن آشناییم و حتی بازی کرده ایم. مثل این میماند که به من بگویند بیا نقش یک جوان ایرانی ساکن تورنتو و درگیر با زندگی در آن را بازی کن.
یادم می آید دوره ای در جشنواره فیلم فجر مد شده بود که نابازیگران فیلمهای کسانی مثل مجیدی نامزد سیمرغ بازیگری میشدند و این موضوع صدای خیلی از هنرپیشه های با سابقه را درآورد که کسی که نقش خود واقعیش را جلوی دوربین انجام میدهد که بازیگر نیست. یک بخش جدا برای آنها بگذارید. ولی با حرفه ایهای بازیگری آنها را در یک رده نگذارید. حالا حکایت همین موضوع است.
به جای آن بازی بن کینگزلی مو بر تن آدم سیخ میکند. او نقش خود را به عنوان سرهنگ برهانی، یک نظامی ایرانی آنقدر خوب انجام میدهد که همه ما به راحتی قبولش میکنیم. انگار که یک ایرانی این نقش را بازی کرده است. تحکم نظامی، مردانگی ایرانی همه اینها را میشود کاملاً در بازی او دید.
کل فیلم هم چنگی به دل نمیزد. جنیفر کانلی معمولی بود و قبلاً هم نقشهای شبیه به این از او دیده بودیم. پسر خانواده برهانی بی نهایت بد و مصنوعی بازی میکند و واقعاً آدم دلش میخواست کله اش را به دیوار بکوبد. در نهایت تنها چیزی که آنرا شایسته دیدن میکند بن کینگزلی است و بس.
باز هم بگویم من خیلی خوشحالم که نامزدی اسکار خانم آغداشلو باعث مطرح شدن اسم ایران ( به شکلی غیر از مزخرف ) و بازیگران ایرانی میشود و اینرا موفقیت بزرگی میدانم. ولی این باعث نمیشود چشمم را به واقعیت ببندم.
به هر حال این نظر من است. امیدوارم باز فقط به خاطر یک نظر متهم به چیزهای دیگر نشوم!
| Sepehr, 2:06 PM