آسمان


My Chemical Romance - The Black Parade - The Sharpest Lives


Monday, November 10

چند وقت پیش نوشتم که برای علاقه مندان مطالعه تاریخ قرن بیستم یه کتاب خوب سراغ دارم. عصر نهایت ها، نوشته اریک هابسبام، ترجمه حسن مرتضوی از انتشارات آگاه. میخواستم حرفم رو پس بگیرم. خوب نیست. شاهکاره. برای هر کسی که کوچکترین علاقه ای به تاریخ یا سیاست داره خوندنش واجبه. البته حدود هشتصد صفحه اس و من دو سه ماهی هست مشغول خوندنشم. ولی کاملاً ارزش وقت گذاشتن رو داره. دید فکری آدم رو نسبت به خیلی اتفاقات باز میکنه. مخصوصاً که جنبه تحلیلی داره و اصلاً صرف روایت اتفاقات نیست.
این قسمت در فصل "سوسیالیسم واقعی" در مورد شوروی به نظرم جالب بود، خواستم اینجا بنویسم:
با این حال از هر جنبه که بنگریم نظام شوروی نظامی توتالیتر نبود، واقعیتی که بر کارایی این اصطلاح سایه ی تردید زیادی می اندازد. این نظام "کنترل اندیشه" ی موثری را اعمال نمیکرد، چه رسد به "دگرگونی اندیشه". اما در واقعیت توانست شهروندان را در سطوح شگفت انگیزی غیرسیاسی کند. آموزه های رسمی مارکسیسم-لنینیسم عملاً بر توده های وسیع مردم تاثیری نگذاشته بود، زیرا هیچ ارتباط روشنی با آنها نداشت؛ مگر اینکه شغلی را میخواستند که لازمه آن چنین شناخت اسرارآمیزی بود. پس از چهل سال آموزش مارکسیسم در کشوری که خود را وقف آن کرده بود، عابران در میدان مارکس بوداپست در پاسخ به این پرسش که کارل مارکس چه کسی بود چنین گفتند:
فیلسوف اهل شوروی بود؛ انگلس دوستش بود. خوب چی بگم؟ در پیری مرد. (صدای دیگر) البته، یک سیاستمدار بود. می دانید که او، اسمش چی بود، هان، آثار لنین، آره آثار لنین را به زبان مجاری ترجمه کرده بود.

| Sepehr, 12:13 AM