Thursday, November 6
ماتریکس بازنشسته شد. این تیتر یکی از سایت های خبری بود. بالاخره تریلوژی ماتریکس با نمایش Matrix: Revolutions تمام شد. سه فیلمی که روی هم یک و نیم بیلیون در دنیا فروش داشتند. البته با احتساب فروش مساوی برای فیلم آخر. که با توجه به وضعیتی که من دیدم حداقل در فروش افتتاحیه از دو تای دیگر پیشی خواهد گرفت. ازدحام جمعیت حتی از صبح شروع نمایش و پیش فروش بلیطها در شرایطی که تقریباً هر نیم ساعت فیلم نمایش داده میشد.
اول از همه خوشحالم که دیگر ماتریکس دیگری در کار نخواهد بود. البته امیدوارم. این روزها که هالیوود برای پول حتی قاتلین (فردی علیه جیسون) و هیولاهای (َبیگانه علیه غارتگر) فیلمهای مختلف را به جان هم می اندازد شاید روزی بیاید که شاهد ماتریکس دیگری باشیم که حتی واچووسکی ها هم در آن نباشند.
اما دلم میخواهد بدانم آیا واقعاً واچووسکی ها تمام این ایده ها را از ماتریکس اول در ذهن داشتند؟ یا فروش آن باعث شد تا راهی برای ادامه آن بیابند؟ آیا خود آنها هم میتوانند توضیحی برای این ملغمه ای که نوشته اند بدهند؟ جایی میخواندم که کینو ریوز برای این فیلم کتابهای شوپنهاور را خوانده است. اگر کسی شباهتی بین اثری از شوپنهاور با ماتریکس دیده لطفاً به من هم بگوید.
بین تمام سری ماتریکس ها انیماتریکس را بیشتر پسندیدم و بعد هم اولین قسمت. فیلمنامه مشخصی داشتند و تماشاگر را سردرگرم نمیکردند. دو دنباله دیگر فقط نمایشی از اکشن (و صد البته به بهترین شکل) هستند که سعی دارند حرف جدی برای گفتن داشته باشند. و مسئله همین جاست. اگر به فیلمنامه توجهی نکنیم و اهمیتی برای شخصیت ها، واقعی یا برنامه بودن، محلهای مختلف و ... قائل نباشیم میتوانیم از ماتریکس ها لذت ببریم. از تکنیک بالای فیلم و صحنه های باور نکردنی آن، آدمهای آویزان از سقف (یکی از درخشان ترین صحنه های مبارزه فیلم)، دریلهای عظیم برای نفوذ به زایان، روبوتهایی با سرنشین انسان.... همه و همه نشانه ای از تکنیک بالای فیلم هستند که میتوان با بستن چشم خود به منطق اتفاقات از آنها لذت برد. (هر چند باید بگویم بجز همین چند مورد بقیه صحنه ها مخصوصاً مبارزه نیو و اسمیث کاملاً تکراری به نظر می آید) اما به هیچ وجه نباید در مورد روالی که میبینید فکر کنید. چه کسی با چه کسی میجنگد؟ آدمها، ماشینها و برنامه ها همه با هم و بر علیه هم و در جهانهای مختلف. ماتریکس، زایان و شهر ماشینها. به اینها برزخ جدیدی را هم اضافه کنید که نیو در ابتدای فیلم در آن محبوس شده. جهانی مابین ماتریکس و دنیای واقعی.
در مجموع Revolutions را از Reloaded هم ضعیفتر میدانم. که طبیعی هم هست زیرا ادامه دادن وقتی چیزی برای گفتن نداری فقط کار را خراب تر میکند و بس. به هر حال برای دوست داشتن ماتریکس دلایل زیادی دارم. اما نمیتوانم تحمل کنم که کسی بخواهد به من بگوید که با اثری عمیق و جدی روبرو هستم. مبهم حرف زدن دلیل بر عمیق حرف زدن نیست. استفاده از "باور داشتن" و "انتخاب کردن" و کلماتی از این قبیل بیشتر به شوخی شباهت پیدا کرده اند و هیچ مفهومی به وجود نمی آوردند.
به هر حال وارد مسائل دیگر فیلم نمیشوم. اشکالات و سوالات بی جواب از فیلمنامه، اتفاقات بی ارتباط و بدون توضیح، شخصیت های اضافی و بدون هدف و مهمتر از همه بازی اغراق آمیز (و در مورد کینو ریوز فاجعه بار) از بازیگران. ماتریکس فقط یک اکشن خوش ساخت است همین و بس.
و ... موسیقی انتهای فیلم را از دست ندهید.
اول از همه خوشحالم که دیگر ماتریکس دیگری در کار نخواهد بود. البته امیدوارم. این روزها که هالیوود برای پول حتی قاتلین (فردی علیه جیسون) و هیولاهای (َبیگانه علیه غارتگر) فیلمهای مختلف را به جان هم می اندازد شاید روزی بیاید که شاهد ماتریکس دیگری باشیم که حتی واچووسکی ها هم در آن نباشند.
اما دلم میخواهد بدانم آیا واقعاً واچووسکی ها تمام این ایده ها را از ماتریکس اول در ذهن داشتند؟ یا فروش آن باعث شد تا راهی برای ادامه آن بیابند؟ آیا خود آنها هم میتوانند توضیحی برای این ملغمه ای که نوشته اند بدهند؟ جایی میخواندم که کینو ریوز برای این فیلم کتابهای شوپنهاور را خوانده است. اگر کسی شباهتی بین اثری از شوپنهاور با ماتریکس دیده لطفاً به من هم بگوید.
بین تمام سری ماتریکس ها انیماتریکس را بیشتر پسندیدم و بعد هم اولین قسمت. فیلمنامه مشخصی داشتند و تماشاگر را سردرگرم نمیکردند. دو دنباله دیگر فقط نمایشی از اکشن (و صد البته به بهترین شکل) هستند که سعی دارند حرف جدی برای گفتن داشته باشند. و مسئله همین جاست. اگر به فیلمنامه توجهی نکنیم و اهمیتی برای شخصیت ها، واقعی یا برنامه بودن، محلهای مختلف و ... قائل نباشیم میتوانیم از ماتریکس ها لذت ببریم. از تکنیک بالای فیلم و صحنه های باور نکردنی آن، آدمهای آویزان از سقف (یکی از درخشان ترین صحنه های مبارزه فیلم)، دریلهای عظیم برای نفوذ به زایان، روبوتهایی با سرنشین انسان.... همه و همه نشانه ای از تکنیک بالای فیلم هستند که میتوان با بستن چشم خود به منطق اتفاقات از آنها لذت برد. (هر چند باید بگویم بجز همین چند مورد بقیه صحنه ها مخصوصاً مبارزه نیو و اسمیث کاملاً تکراری به نظر می آید) اما به هیچ وجه نباید در مورد روالی که میبینید فکر کنید. چه کسی با چه کسی میجنگد؟ آدمها، ماشینها و برنامه ها همه با هم و بر علیه هم و در جهانهای مختلف. ماتریکس، زایان و شهر ماشینها. به اینها برزخ جدیدی را هم اضافه کنید که نیو در ابتدای فیلم در آن محبوس شده. جهانی مابین ماتریکس و دنیای واقعی.
در مجموع Revolutions را از Reloaded هم ضعیفتر میدانم. که طبیعی هم هست زیرا ادامه دادن وقتی چیزی برای گفتن نداری فقط کار را خراب تر میکند و بس. به هر حال برای دوست داشتن ماتریکس دلایل زیادی دارم. اما نمیتوانم تحمل کنم که کسی بخواهد به من بگوید که با اثری عمیق و جدی روبرو هستم. مبهم حرف زدن دلیل بر عمیق حرف زدن نیست. استفاده از "باور داشتن" و "انتخاب کردن" و کلماتی از این قبیل بیشتر به شوخی شباهت پیدا کرده اند و هیچ مفهومی به وجود نمی آوردند.
به هر حال وارد مسائل دیگر فیلم نمیشوم. اشکالات و سوالات بی جواب از فیلمنامه، اتفاقات بی ارتباط و بدون توضیح، شخصیت های اضافی و بدون هدف و مهمتر از همه بازی اغراق آمیز (و در مورد کینو ریوز فاجعه بار) از بازیگران. ماتریکس فقط یک اکشن خوش ساخت است همین و بس.
و ... موسیقی انتهای فیلم را از دست ندهید.
| Sepehr, 6:32 PM