Tuesday, July 29
تزاد:
خدای درون خدايي ترسو و بزدل است. خدايي که قدرتی متعالی و بی کران می طلبد اما در قفس محدود کننده ی دنياست. خدايي که می خواهد فنا ناپذير باشد اما نمی تواند. خدايي که می خواهد نهايت مهربانی باشد اما تندخو و تند مزاج است. خدايي که می خواهد همه را به زير سلطه بياورد اما امکاناتش را ندارد. خدايي که می خواهد زيرک ترين و عاقل ترين باشد اما خودش آگاه است که چيز زيادی نمی داند.
اين خدا اما قلمرويي دارد به نام فکر. قلمرويي که می تواند همه ی آن آرزو ها را درش بر آورده کند. اما خودش می داند که فکر و خيالی بيش نيست. خدايي در آن سرزمين می سازد به غايت کامل، نگاهی به آن می کند و در ميابد که کاری از اين خدا بر نمی آيد. به عالم واقع می آوردش و مقام خودش را به او واگذار می کند و خودش به ستايشش می پردازد. چه ذلت و خفتی...چه هوش و ذکاوتی!
به این میگن بیان فلسفه هگلیهای جوان به زبان ساده.
خدای درون خدايي ترسو و بزدل است. خدايي که قدرتی متعالی و بی کران می طلبد اما در قفس محدود کننده ی دنياست. خدايي که می خواهد فنا ناپذير باشد اما نمی تواند. خدايي که می خواهد نهايت مهربانی باشد اما تندخو و تند مزاج است. خدايي که می خواهد همه را به زير سلطه بياورد اما امکاناتش را ندارد. خدايي که می خواهد زيرک ترين و عاقل ترين باشد اما خودش آگاه است که چيز زيادی نمی داند.
اين خدا اما قلمرويي دارد به نام فکر. قلمرويي که می تواند همه ی آن آرزو ها را درش بر آورده کند. اما خودش می داند که فکر و خيالی بيش نيست. خدايي در آن سرزمين می سازد به غايت کامل، نگاهی به آن می کند و در ميابد که کاری از اين خدا بر نمی آيد. به عالم واقع می آوردش و مقام خودش را به او واگذار می کند و خودش به ستايشش می پردازد. چه ذلت و خفتی...چه هوش و ذکاوتی!
به این میگن بیان فلسفه هگلیهای جوان به زبان ساده.
| Sepehr, 12:38 AM