Thursday, July 10
خجالت آور بود. واقعاً دلقک بازی به تمام معنا. همونطوری که یه بار قبلاً گفته بودم که این ها همه بهانه برای تفریح و خوش گذرونیه، این بار به چشم خودم دیدم. دختر هایی که فقط برای نمایش هیکل خودشون اومده بودن، پسر هایی که صحبت شون در مورد اعضای مختلف بدن دخترهایی بود که میدیدن، کسایی که برای دیدن و عکس و امضا گرفتن از ستار اومده بودن....
لباسها و پرچم ها و بازوبند ها با تصویر پرچم ایران پر بود. البته پرچم شیر و خورشید و هر کدوم هم به یه شکل که نشون میداد مال چه گروهیه. یه سری پرچم دیگه هم بود که روش بزرگ نوشته بود: مرگ بر جمهوری اسلامی. داشتم تصور اون لحظه ای رو میکردم که هر کدوم از کسایی که اینایی که این پرچم رو گرفته بودن چه جوری دارن چاپلوسی و التماس اطلاعاتی های ایران رو میکنن. اینجا برای من شجاع شدن. یه سری هم اومدن سخنرانی کردن. اونهایی که من شنیدم یکی حزب مشروطه بود و یکی هم کمونیست کارگری که خانمی بود که دو جمله حرف میزد و بعد چهار بار نعره میزد مرگ بر جمهوری اسلامی. مصداق واقعی تحریک احساسات مردم برای قبولی گرفتن.
یه ساعتی برنامه همین بود. سرگرم کردن مردم با ستار و چند نفر دیگه و بین اونها و چپوندن سخنرانی بقیه. اما سیرک واقعی بعدش بود. وقتی همه چیز تموم شد و همه به طرف خیابون اومدن. اصلاً باورم نمیشد. همون جمعیت شروع کردن به سروصدا و تکون دادن پرچمها. یه سری هم با ماشین رد میشدن و در حالیکه پرچم ها رو بیرون آورده بودن بوق میزدن. اونم اینجا که سالی یه بار صدای بوق ممکنه بشنوی. کنار خیابونیها هم با دیدن اونها بدتر میشدن. بعد یواش یواش اومدن توی خیابون و خیابون یانگ اصلی ترین خیابون تورنتو رو بستن و این برنامه رو ادامه دادن تا وقتی پلیس اومد. تا نباشد چوب تر....
فقط داشتم تصور اینو میکردم که اگه یه غیر ایرانی این بساط دلقک بازی رو ببینه و بشنوه که دلیلش حمایت از دانشجو های کتک خورده و زندانی های سیاسیه چی فکر میکنه؟
آزادی خودش کلمه ایه که بحث زیاد داره. (باید وقت کنم مقاله شاهکار ماکس اشتیرنر در این مورد رو بنویسم) ولی میخوام بدونم ابن جماعت همون تعریف ساده شون ازش چیه. توی یکی از آزادترین کشور های دنیا این رفتاریه که نشون میدن. ادعاشون هم که سر به فلک کشیده. "آزادی حق ماست" کدوم آزادی؟ شما زن و مشروب و مواد و رقص داشته باشین دیگه چی میخواین؟
برای تمام عمرم بس بود و از همین یک باری هم که پام رو یه همچین جایی گذاشتم متاسفم.
لباسها و پرچم ها و بازوبند ها با تصویر پرچم ایران پر بود. البته پرچم شیر و خورشید و هر کدوم هم به یه شکل که نشون میداد مال چه گروهیه. یه سری پرچم دیگه هم بود که روش بزرگ نوشته بود: مرگ بر جمهوری اسلامی. داشتم تصور اون لحظه ای رو میکردم که هر کدوم از کسایی که اینایی که این پرچم رو گرفته بودن چه جوری دارن چاپلوسی و التماس اطلاعاتی های ایران رو میکنن. اینجا برای من شجاع شدن. یه سری هم اومدن سخنرانی کردن. اونهایی که من شنیدم یکی حزب مشروطه بود و یکی هم کمونیست کارگری که خانمی بود که دو جمله حرف میزد و بعد چهار بار نعره میزد مرگ بر جمهوری اسلامی. مصداق واقعی تحریک احساسات مردم برای قبولی گرفتن.
یه ساعتی برنامه همین بود. سرگرم کردن مردم با ستار و چند نفر دیگه و بین اونها و چپوندن سخنرانی بقیه. اما سیرک واقعی بعدش بود. وقتی همه چیز تموم شد و همه به طرف خیابون اومدن. اصلاً باورم نمیشد. همون جمعیت شروع کردن به سروصدا و تکون دادن پرچمها. یه سری هم با ماشین رد میشدن و در حالیکه پرچم ها رو بیرون آورده بودن بوق میزدن. اونم اینجا که سالی یه بار صدای بوق ممکنه بشنوی. کنار خیابونیها هم با دیدن اونها بدتر میشدن. بعد یواش یواش اومدن توی خیابون و خیابون یانگ اصلی ترین خیابون تورنتو رو بستن و این برنامه رو ادامه دادن تا وقتی پلیس اومد. تا نباشد چوب تر....
فقط داشتم تصور اینو میکردم که اگه یه غیر ایرانی این بساط دلقک بازی رو ببینه و بشنوه که دلیلش حمایت از دانشجو های کتک خورده و زندانی های سیاسیه چی فکر میکنه؟
آزادی خودش کلمه ایه که بحث زیاد داره. (باید وقت کنم مقاله شاهکار ماکس اشتیرنر در این مورد رو بنویسم) ولی میخوام بدونم ابن جماعت همون تعریف ساده شون ازش چیه. توی یکی از آزادترین کشور های دنیا این رفتاریه که نشون میدن. ادعاشون هم که سر به فلک کشیده. "آزادی حق ماست" کدوم آزادی؟ شما زن و مشروب و مواد و رقص داشته باشین دیگه چی میخواین؟
برای تمام عمرم بس بود و از همین یک باری هم که پام رو یه همچین جایی گذاشتم متاسفم.
| Sepehr, 2:35 AM