Thursday, March 6
اصولاً برای من زیاد پیش اومده که با یکی که از خودم خیلی بزرگتر بوده بحث میکردم و آخرش کار به یه جایی رسیده که بهم گفتن: خوب شماها که هنوز خیلی مونده این چیزا رو بفهمین و ما کلی تجربه داریم و ...
در این مواقع من دیگه بحثو ادامه نمیدم. چون و وقتی کسی به حربه سن و سال رو آورد بیشتر معنی کم آوردن خود اون طرف رو میده. اگه دلیلی داری خوب بگو چرا سن رو به رخ آدم میکشی؟
حالا شده جریان صحبت جدید آقای بهنود.
لحن مقاله ایشون بیشتر شبیه نصیحت هایی میمونه که حال آدم از شنیدنش بهم میخوره. موقعی که بزرگها یه جوری باهات حرف میزنن که انگار خری و هیچی نمیفهمی. تشریف بردن بالای منبر و برای کسایی که رای ندادن که اصولاً هم همشون رو جوانهای بی تجربه حساب کردن سخن رانی فرمودن.
یه چیزی که این روزا زیاد ازش حرف زده میشه عکس العمل جناح راسته که اینو میگن و اونو میگن. من فکر میکردم این موضوع دیگه برای همه عادت شده باشه. واقعاً چه اهمیتی داره؟ اونا که در هیچ شرایطی حرف درست حسابی نمیزنن. یه موقعی بود وقتی حرفای شریعتمداری رو میخوندم از عصبانیت داغ میکردم از فکر اینکه یه آدم تا چه حد میتونه دروغگو و بی حیا باشه. بعد برام طبیعی شد. مسئله اینه که نتیجه فرقی نمیکنه. اونا به نفع خودشون تعبیر میکنن. این چه فرقی میکنه که به خاطرش کسی رای بده؟
دیگه اینکه جوانهایی که ازشون حرف میزنن فقط موقع انتخابات مهم میشن نه؟ بعد 18 تیر که اون همه رو گرفتن و خیلی هاشون هنوز خبری ازشون نیست یادشون نبودن؟ تا وقتی براشون نفع داشته باشن عاقل هستن و خیلی خوب میفهمن و تشخیص میدن ولی جاهای دیگه جوانی میکنن و بی تجربه میشن؟ ببخشید حتی کسی نوکری هم میکنه هزینه داره، اصلاح طلبها کجا برای جوانایی که اونا رو به قدرت رسوندن هزینه کردن؟ غیر از اینه که اونا هم عادت شده براشون که هر دفعه مردم بهشون رای بدن و بعد انگار نه انگار؟ مگه مردم به اونا بدهکارن؟
بعد از اون چیزی که خشایار هم گفته. آقای بهنود از کدوم دموکراسی حرف میزنن؟ کجاس که قراره تمرین بشه؟ میشه جوانهای ناآگاه رو راهنمایی کنن و بگن کدوم یکی از اصول دموکراسی رو دارن توی کشور میبینن؟
مثالهایی که آوردن هم واقعاً جالبه. مخصوصاً تشبیه مردم به همکلاسشون بهروز که وقتی قهر میکرده بدتر سرش میومده. از کی تا حالا اصلاح طلبها پدر مردم ایران شدن؟ اگه مردم نبودن که به اونا رای بدن چطوری به اینجا میرسیدن؟
اصولاً حرف زدن و از اینو اون ایراد گرفتن کار آسونیه و خرجی نداره. اما باید به اونایی که می پرسن شما که رای ندادین چه طرح دیگه ای دارین گفت باشه ما طرحی نداریم. قبول. طرح شما چیه؟ اصلاح طلبها تا به حال کدوم طرحی ارائه دادن که کسی بره بهش رای بده؟ و از همون مزخرفاتی هم که گفتن به کدومش عمل کردن؟ شما که گیر دادین مردم برن رای بدن چه دلیلی میبینین؟ صرف مخالفت با جناح راست؟ کافیه؟
پس اونایی که رای نمیدن برنامه ای ندارن، اونایی که رای میدن هم ندارن. تا اینجا مساوی. اما حداقلش اینه که با رای دادن به نظام مشروعیت نمیدن.
هر موقع برنامه ای داشتین بیاین حرف بزنین. ضمناً خودتونو زیاد دست بالا نگیرین. پیاده شین باهم بریم.
در این مواقع من دیگه بحثو ادامه نمیدم. چون و وقتی کسی به حربه سن و سال رو آورد بیشتر معنی کم آوردن خود اون طرف رو میده. اگه دلیلی داری خوب بگو چرا سن رو به رخ آدم میکشی؟
حالا شده جریان صحبت جدید آقای بهنود.
لحن مقاله ایشون بیشتر شبیه نصیحت هایی میمونه که حال آدم از شنیدنش بهم میخوره. موقعی که بزرگها یه جوری باهات حرف میزنن که انگار خری و هیچی نمیفهمی. تشریف بردن بالای منبر و برای کسایی که رای ندادن که اصولاً هم همشون رو جوانهای بی تجربه حساب کردن سخن رانی فرمودن.
یه چیزی که این روزا زیاد ازش حرف زده میشه عکس العمل جناح راسته که اینو میگن و اونو میگن. من فکر میکردم این موضوع دیگه برای همه عادت شده باشه. واقعاً چه اهمیتی داره؟ اونا که در هیچ شرایطی حرف درست حسابی نمیزنن. یه موقعی بود وقتی حرفای شریعتمداری رو میخوندم از عصبانیت داغ میکردم از فکر اینکه یه آدم تا چه حد میتونه دروغگو و بی حیا باشه. بعد برام طبیعی شد. مسئله اینه که نتیجه فرقی نمیکنه. اونا به نفع خودشون تعبیر میکنن. این چه فرقی میکنه که به خاطرش کسی رای بده؟
دیگه اینکه جوانهایی که ازشون حرف میزنن فقط موقع انتخابات مهم میشن نه؟ بعد 18 تیر که اون همه رو گرفتن و خیلی هاشون هنوز خبری ازشون نیست یادشون نبودن؟ تا وقتی براشون نفع داشته باشن عاقل هستن و خیلی خوب میفهمن و تشخیص میدن ولی جاهای دیگه جوانی میکنن و بی تجربه میشن؟ ببخشید حتی کسی نوکری هم میکنه هزینه داره، اصلاح طلبها کجا برای جوانایی که اونا رو به قدرت رسوندن هزینه کردن؟ غیر از اینه که اونا هم عادت شده براشون که هر دفعه مردم بهشون رای بدن و بعد انگار نه انگار؟ مگه مردم به اونا بدهکارن؟
بعد از اون چیزی که خشایار هم گفته. آقای بهنود از کدوم دموکراسی حرف میزنن؟ کجاس که قراره تمرین بشه؟ میشه جوانهای ناآگاه رو راهنمایی کنن و بگن کدوم یکی از اصول دموکراسی رو دارن توی کشور میبینن؟
مثالهایی که آوردن هم واقعاً جالبه. مخصوصاً تشبیه مردم به همکلاسشون بهروز که وقتی قهر میکرده بدتر سرش میومده. از کی تا حالا اصلاح طلبها پدر مردم ایران شدن؟ اگه مردم نبودن که به اونا رای بدن چطوری به اینجا میرسیدن؟
اصولاً حرف زدن و از اینو اون ایراد گرفتن کار آسونیه و خرجی نداره. اما باید به اونایی که می پرسن شما که رای ندادین چه طرح دیگه ای دارین گفت باشه ما طرحی نداریم. قبول. طرح شما چیه؟ اصلاح طلبها تا به حال کدوم طرحی ارائه دادن که کسی بره بهش رای بده؟ و از همون مزخرفاتی هم که گفتن به کدومش عمل کردن؟ شما که گیر دادین مردم برن رای بدن چه دلیلی میبینین؟ صرف مخالفت با جناح راست؟ کافیه؟
پس اونایی که رای نمیدن برنامه ای ندارن، اونایی که رای میدن هم ندارن. تا اینجا مساوی. اما حداقلش اینه که با رای دادن به نظام مشروعیت نمیدن.
هر موقع برنامه ای داشتین بیاین حرف بزنین. ضمناً خودتونو زیاد دست بالا نگیرین. پیاده شین باهم بریم.
| Sepehr, 11:36 PM