آسمان


My Chemical Romance - The Black Parade - The Sharpest Lives


Monday, March 3

نگاهی به انتخابات شورای شهر
انتخابات شوراها یک ویژگی اصلی را دارا بود. برعکس انتخابات چند سال اخیر بعد از مدتها مخالفان حکومت ایران در مورد شرکت یا عدم شرکت نظر مشترکی نداشتند.
بعضی ها به نتیجه گیری جناح محافظه کار استناد میکردند که آنها عدم حضور مردم را به نفع خود تعبیر میکنند.
محافظه کاران بارها نشان داده اند که به هیچ قاعده ای پایبند نیستند. از آنها نمیتوان انتظار قبول حقیقت را داشت. آنان نتیجه هر انتخاباتی و هر چیزی که باشد را به نفع خود تعبیر میکنند و در نهایت مخالفت با خود را، رای به نظام.
بنابرین بحث دیگر محافظه کاران نیستند. گروهیست که حداقل از نظر ظاهری نقش مقابل آنها را به عهده گرفته است.
انتخابات شورا اهمیت خاصی از نظر اجرایی ندارد. توازن قدرت را برهم نمیزند. عدم شرکت مردم اشتباه نبوده وهیچ پشیمانی هم به دنبال نخواهد داشت. شورای جدید در بهترین حالت خود نمیتواند از شورای اول پیشی بگیرد که مهره های قدرتمندی چون حجاریان، نوری، عطریان فر و ... را در اختیار داشت و نهایتاً کار آن به انحلال کشید. شوراها هنوز جایگاه خود را نیافته اند و یافتن و تاثیرگذار شدن آنان به زمان احتیاج دارد.
بنابرین تنها نتیجه انتخابات هشدار به اصلاح طلبان است که بدانند با راهی که پیش گرفته اند به زودی کاملاً حذف خواهند شد. چه که تنها پایگاهی که همیشه به آن تکیه داشتند را هم از دست میدهند. اکنون برای خروج از حاکمیت و رفراندم هم دیر شده است و دیگر با آنها نمیتوانند به مقابله سیاسی بپردازند. و شاید این هم درسی بسیار مهم برای آنان باشد تا بدانند در دنیای سیاست فرصتها برای همیشه باقی نخواهند ماند.
اصلاح طلبان هیچوقت به امکان سرخوردگی مردم فکر نکردند. به اینکه مردم بالاخره از این بازی خسته خواهند شد و وقتی نتیجه حضور خود را نبینند دیگر دلیلی برای حضور نخواهند یافت. امری کاملاً بدیهی. چگونه میتوان انتظار داشت مردمی که علیرضا نوری و جمیله کدیور را با آرایی بالا به مجلس فرستادند و دیگر اسمی از آنها نشنیدند باز دیگر به صرف روابط خانوادگی به کسی رای دهند؟ یا با شنیدن اعترافات عبدی که از ستونهای اصلی دوم خرداد به شمار می آمد باز هم به جبهه مشارکت اطمینان داشته باشند؟
این پاسخ مردم به کوته کاریها، سازشها، انفعال و ... آنان بود.
حال باید امیدوار به تغییرات باشیم. اختلافات درونی گروههای دوم خرداد را باید به فال نیک گرفت. شاید وقت آن رسیده باشد که یک تصفیه حساب صورت گیرد و اعضای واقعاً همفکر در کنار هم قرار گیرند نه به خاطر وجه مشترک مخالفت با جناح انحصارطلب. تکلیف اعضایی چون مهدی کروبی که بارها نشان داده که میتواند کاملاً به عنوان مهره راست ایفای نقش کند مشخص شود. جدایی اعضای رادیکال از دیگران میتواند یکی از راههای بازسازی وجهه عمومی مشارکت باشد. این جدایی به خودی خود منافعی بیش از مضرات خواهد داشت و نتیجه میتواند نقش آلترناتیو را به عهده بگیرد که به دست آوردن حمایت مردم هم برای آن دور از دسترس نخواهد بود. دمیدن شور و حال سیاسی (از نوع واقعی، نه چیزی که در این مدت شاهد بوده ایم) میتواند مردم را با انتخابات آشتی دهد.
باید منتظر بود و دید.

| Sepehr, 2:26 AM